26-02-2015، 16:49
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
|
مشاعره (نسخه دوم) |
||||||||||||||||||||||||||
26-02-2015، 16:49
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
26-02-2015، 16:56
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
26-02-2015، 18:45
ما زاده عشقيم و فزاينده درديم
با مدّعيِ عاکفِ مسجد، به نبرديم
26-02-2015، 22:32
مــــرا عهدیست بـا جانـان کــــه تـا جــان در بــدن دارم
هــواداران کـویش را چو جان خویشتن دارم
26-02-2015، 22:40
من قلم از خوب و بدم خواستم
جرم کسی نیست .. خودم خواستم شیشه ای ام سنگ ترت را بزن تهمت پررنگ ترت را بزن
26-02-2015، 22:58
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم
27-02-2015، 10:33
میترسم از این آسمان که تار خواهد شد
از پنجره .. که عاقبت دیوار خواهد شد از دستهای تو به دور گردن این مرد.. که آخر قصه طناب دار خواهد شد
27-02-2015، 11:21
در خرابات مغان نور خدا می بینم
وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
27-02-2015، 13:10
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس دد و دامت کمین از پیش و از پس
27-02-2015، 14:52
سـبکتـون مـثـلـه منـه اون کـلـاس کـجاس مـيـري
امـا ايـن حـال بـازم بـه مـا فـاز ميـديـن رپ فـارس واسـه مـاس مثـلـه ورقـه لـاستـيـکـي | ||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|