امتیاز موضوع:
  • 95 رأی - میانگین امتیازات: 4.36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

بانوی آه من....

.........این جستجو ....

................که تارک تنهاییه صداست....

.............................اکنون ...

.........................میان پینه ی دستان من خداست....

بر لب ....

.....صدای روشن فریاد نیستی....

...........بردیده...

...................آرزوی رخت تا ابد بجاست.....

در فوج فوجٍ تیره گیٍ هیاُت بهار...

..................برگی خزان گشود......

......................................تنها و بیقرار....

بانوی آه من....

........بر سینه ی دشت ...

......................خفته صدها نگاه پاک......

با مهربانی و شعف - کینه و نزاع....

..............................سرها بروی خاک.......

راکب میان چشم چه هستی...

..............................نسیم یاد......

.....................................یا عطر جشن باد......؟؟!!

بر پنجه های پای گریزت.....

.....................تنیده عشق.......

...............................افسار بسته عشق.....

...........................................دلها شکسته عشق.....

با یادٍ با من از تو رهیدن....

....................... رها مشو....

..................................من مانده ام هنوز......

..................................................تنها... غریب... تک.....

نیرو نمانده اینکه بیایی ....

........................بیابیم......

...........................من گمشده ام .....

....................................در آفتٍ این بوسه های....

........................................................بی مزارٍ اشک......

بر من نظاره کن...

.........من با کدام دست...

.....................برگیسوان نازٍ تو ......

....................................شاخی نشا کنم......

یا با کدام پا....

...........دل را به کوی پر خطرت .....

...................................آشنا کنم........

...............تردید....

...................برچکامه ی درگاه نشسته است....

غمگین نشسته ای به چه......

..............................امید.......

.....................................رسته است.......

با گرم رقص رفتن ما....

...................اشک حسرتی است.....

..................................رفتن چه مشکل است......

اما اشک....

..........چگونه به حسرت.....

..............................رسیده است.......

در حلقه های نور تو.....

......................پرواز شب بلاست.....

اینجا بلا ...

......به صحبت ما.....

.....................خوشه ی طلاست......

بانوی آه من....

............مشکن مرا چنین....

.............................مگریز اینچنین......

که اینگونه ام که میگذری ....

.......................رسم راه نیست.....

...................................این سینه را......

.............................................توانٍ غمٍ

.....................................................آه آه نیست.....

بس شب ...

.......که نام تو را ساز کرده ام.....

.........................تا اوجٍ پاکٍ راز و نیازت.......

.............................................پس از دعا........

........................................................ پرواز کرده ام......

با گرده های زخم....

................تصویر درد را....

.........................بسیار صخره وار.....

......................................ابراز کرده ام.......

بر لبهای بسته ی خود

.....................همچون غرور سنگ.....

...................................تمثیل درد را........

.........................................با هجای سخت سکوت.....

.............................................................بارها خسته وار....

........................................................................آواز کرده ام.........

بانوی آه من.....

............با من بگو....

......................چگونه به من خنده میکنی.....

وقتی که بنگری ....

...............در های های باد....

.........................پرواز میکنم......

.................................تنها... غریب... تک....

رم داده ای....

............ شکوه پرواز آسمانیم....

برده ای دریغ.....

............زیباترین شکوفه ی شاخ جوانیم.....

اینک منم تباه...

.........اما تنیده بر غم افلاک.....

.............................امید تو.........

.....اینک منم تباه.....

................در حسرت یک نگاه.....

............................تنها... غریب... تک...
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
 سپاس شده توسط melodi+
آگهی
دلم گرفته،دلم عجیب گرفته است

مثل اینکه تنهایی؟

چقدر هم تنها

نکند دچار رگ پنهان رنگها هستی؟

دچار یعنی چه؟

دچار یعنی عاشق

و

فکر کن چقدر تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبی بیکران باشد
 سپاس شده توسط pink devil
مینوسیم...

.......امروز......

..............باقلم بر سر دیوار دلم.....

.............................جای یادت خالیست......
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم

یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم


یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی

تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی



تا دستای تو راهی نیست دارم از گریه کم میشم

تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم


مث گلهای بی گلدون هنوزم مات بارونی

تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی؟


نمی دونم کجا بودم که رویاهامو گم کردم

که می سوزم که می میرم اگر که از تو برگردم


خودم بودم که می خواستم همه دنیای من باشی

ببین غرق توام اما هنوز می ترسی تنها شی


یه احساسی به تو دارم یه جوری از تو سرشارم

یه کم این حسّو باور کن که بی وقفه دوست دارم


یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و دل بستن

تو هم مثل منی اما یه کم عاشق تری از من

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام و عشق میگذاشتم،
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع میکردم،
اگر معمار بودم قصری از عشق میساختم،
اگر سارق بودم فقط عشق را میدزدیدم،
اگر بیمار بودم فقط شربت عشق مینوشیدم،
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام میدادم،
اگر خلبان بودم در آسمان عشق پرواز میکردم،
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها میگفتم با عشق نرمش کنید،
اگر خواننده بودم فقط از عشق میخواندم،
و اگر...


 سپاس شده توسط Armina ، pink devil
سرمای نگاهت.....

...........به شبنم نشانده.....

....................گلبرگهای پژمرده ی ......

...........................................دلم را.........

و من.......

......ته نشین شده ام........

....................در پیاله ی دلتنگی ها...............
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
 سپاس شده توسط Armina ، parya2
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ،

چند روزی هست حالم دیدنیست حال

من از این و آن پرسیدنیست ، گاه بر روی زمین زل می زنم ،

گاه بر حافظ تفاءل می زنم

حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ

کـــــــــــاش گاهی زنــــــــــــــــــدگی از اینا داشت [ ιι ] [■] [►] ι►►]

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام و عشق میگذاشتم،
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع میکردم،
اگر معمار بودم قصری از عشق میساختم،
اگر سارق بودم فقط عشق را میدزدیدم،
اگر بیمار بودم فقط شربت عشق مینوشیدم،
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام میدادم،
اگر خلبان بودم در آسمان عشق پرواز میکردم،
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها میگفتم با عشق نرمش کنید،
اگر خواننده بودم فقط از عشق میخواندم،
و اگر...


 سپاس شده توسط Armina ، pink devil
بند دلم را به کفش هایت گره زده بودم که هرجا رفتی دلم را با خود ببری ......
غافل از اینکه تو پابرهنه میروی و بی خبر !
،
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 107
 سپاس شده توسط pink devil ، parya2
ازش نخواستم که بمونه

آخه فکر نمیکردم که نمونه

خیال میکردم نگفته هامو از توی چشام میخونه

بهش نگفتم دوستش دارم

آخه فکر نمیکردم کم بیارم

فکر نمیکردم این قدر ساده قلبمو پیشش جا بذارم

اما... الان.... دیره ...

دیگه... خیلی دیره......

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام و عشق میگذاشتم،
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع میکردم،
اگر معمار بودم قصری از عشق میساختم،
اگر سارق بودم فقط عشق را میدزدیدم،
اگر بیمار بودم فقط شربت عشق مینوشیدم،
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام میدادم،
اگر خلبان بودم در آسمان عشق پرواز میکردم،
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها میگفتم با عشق نرمش کنید،
اگر خواننده بودم فقط از عشق میخواندم،
و اگر...


 سپاس شده توسط Armina ، pink devil
گاهی برای دلتنگی هایم........


تو تنها بهانه هستی........

من بی بهانه.......



بهانه ات را می گیرم..........



دلم برایت می تپد...............................



با تو..........



لبریزم از عشق............

و بی تو.........................



پوچم و توخالی.............



ستاره ی وجودت.......



روشنگر شبهای بی ستاره ام است.......



نگاه مهربانت........



گرما بخش لحظه های خاموشم....



بی تو.......



تنها صدا.......



صدای شوم جغد تنهاییست....

با تو.......



سکوت هم زیباترین آواز دنیاست....
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
 سپاس شده توسط parya2 ، Armina
به حقیقت من وتو آگاهیم

هردومون گمشده ی یک راهیم

هر دو زخمی شده ی یک شلاق

هر دومون نفرین شده ی یک آهیم

من و تو عاشق بی تدبیریم

من و تو مجرم و بی تقصیریم

گر نباشیم در این راه باهم

بی گمان در تنهایی می میریم.

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام و عشق میگذاشتم،
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع میکردم،
اگر معمار بودم قصری از عشق میساختم،
اگر سارق بودم فقط عشق را میدزدیدم،
اگر بیمار بودم فقط شربت عشق مینوشیدم،
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام میدادم،
اگر خلبان بودم در آسمان عشق پرواز میکردم،
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها میگفتم با عشق نرمش کنید،
اگر خواننده بودم فقط از عشق میخواندم،
و اگر...


 سپاس شده توسط Armina


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 12 مهمان