گفتگوی آزاد || نسخه ۳۷2

[Đęąđ.ğïřł]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

طفلک اون بنده خدا 
نگو این جور 

اون فتنه بود طفلک ماییم ک همه رو طفلک میبینیم:||

چی گفت اصن:/

[Ɗєя_Mσηɗ]

به شدت حوصله مان سر رفته :|

چون وقت خوابت گذشته 

داداش مگه ساعت چهار شده ؟ :|

مریضی میاره این جور خوابیدن پیر و چروک میشی
پناه بر خدا

تو خودت وقت خوابت گذشته :v
از شرِ علیِ رانده شده D;

[Đęąđ.ğïřł]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

نه تروخدا-_-

چقدر طرفدار داشت خدابیامرز._.
حالا دست تکون بدین شاید به عنوان مهمان داره چتارو میخونه:^

آره من خودم طرفدار اصيلش بودم._.

سلام پياااززززز چطوری حاجی؟؟؟ =v

((:

D:

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

راضیم حوصلم همیشه سر بره :|

ن خوب بود توهماتشو دوست داشتم._.

میزد میومد اینجا باباا :v

همچين سنگينم بودا-_- يادم باشه وقتی اومد ازش بپرسم ساقيش کی بود._.
استغفرالله-_-

[Ɗєя_Mσηɗ]

لعنتتت بر شیطااااان D:

[ابراهیم هادی]

به شدت حوصله مان سر رفته :|

چون وقت خوابت گذشته 

داداش مگه ساعت چهار شده ؟ :|

مریضی میاره این جور خوابیدن پیر و چروک میشی
پناه بر خدا

تو خودت وقت خوابت گذشته :v
از شرِ علیِ رانده شده D;

اجبار امتحانه 
خدا کنه رانده شده نباشم شر هم نباشم 

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

نه تروخدا-_-

چقدر طرفدار داشت خدابیامرز._.
حالا دست تکون بدین شاید به عنوان مهمان داره چتارو میخونه:^

آره من خودم طرفدار اصيلش بودم._.

سلام پياااززززز چطوری حاجی؟؟؟ =v

((:

D:

=)))))

:

[ابراهیم هادی]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

طفلک اون بنده خدا 
نگو این جور 

اون فتنه بود طفلک ماییم ک همه رو طفلک میبینیم:||

چی گفت اصن:/

اصل اینه که همه طفلکن مگر خلافش ثابت بشه

[Ɗєя_Mσηɗ]

چون وقت خوابت گذشته 

داداش مگه ساعت چهار شده ؟ :|

مریضی میاره این جور خوابیدن پیر و چروک میشی
پناه بر خدا

تو خودت وقت خوابت گذشته :v
از شرِ علیِ رانده شده D;

اجبار امتحانه 
خدا کنه رانده شده نباشم شر هم نباشم 

حقتههههه ( آخیش راحت شدم D: ) ، عقده ی امتحانای خرداد مونده تو دلم بدجور :|
اگر خدا بخواهد D:

[ابراهیم هادی]

سیروانو‌بیارین یکم سربه سرش بزاریم .-.
حوصلمون سررف:/

راضیم حوصلم همیشه سر بره :|

ن خوب بود توهماتشو دوست داشتم._.

میزد میومد اینجا باباا :v

همچين سنگينم بودا-_- يادم باشه وقتی اومد ازش بپرسم ساقيش کی بود._.
استغفرالله-_-

آقا استغفار کن نگو 

---

داداش مگه ساعت چهار شده ؟ :|

مریضی میاره این جور خوابیدن پیر و چروک میشی
پناه بر خدا

تو خودت وقت خوابت گذشته :v
از شرِ علیِ رانده شده D;

اجبار امتحانه 
خدا کنه رانده شده نباشم شر هم نباشم 

حقتههههه ( آخیش راحت شدم D: ) ، عقده ی امتحانای خرداد مونده تو دلم بدجور :|
اگر خدا بخواهد D:

حقمه؟! مگر چه کردم؟ 
آخ آخ تلنگر زدیا