اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یه داستان کوتاه وجالب درباره ی جن!!!

#1
Exclamation 
این داستان رو ازمادر بزرگم شنیدم که برای خودش واطرافیانش اتفاق افتاده:
مدت هاپیش به همراه نزدیکانش درچادری برروی کوه یاتپه زندگی میکردند وهیچ کس درآن اطراف زندگی نمیکرد.روزی یکی ازاطرافیانش آبجوش را بدون بسم الله گفتن به زمین ریخته ازآن روزبه بعد عصرهاوشب ها ازاطراف چادر
به سمت چادر سنگ پرتاب میشدولباس ها وکفش های آن شخص بدون اینکه کسی به آنها دست بزند پاره پاره میشدندHuh این ماجرا تاچند روزی ادامه داشت
تااینکه به سراق یک حاج آقایاشیخ یاهرچی شما میگین و اورابه آنجابردند حاج آقابه همراه تعدادی ازمردان آنجا به سمت جن هارفتندپس از طی مسیر کوتاهی صدای جن هابه گوش آنهارسید مردان آنجاازترس پابه فرارگذاشتنداما حاج آقابه مسیر خود ادامه داد وبه سمت جن هارفت وباآنهاحرف زد
پس ازگذشت مدت کوتاهی بازگشت وماجرارا به آنهاگفت اوگفت زمانیکه ابجوش رابرروی زمین ریخته اید آبجوش بچه جنی راسوزانده است اودعایی خواند ودیگر این اتفاقات نیافتاد.
سپاس فراموش نشه هاBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin[/size]
دم یخچالتون گرمBig Grin
پاسخ
 سپاس شده توسط ×fteя LifE∀× ، خورشید(عاشق نیوشا ضیغمی) ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، HediVampire ، shawkila ، TinaMk ، m love f ، natalia ، ѕтяong ، m.s80 ، mr.destiny ، sarsar
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
یه داستان کوتاه وجالب درباره ی جن!!! - aminbrv - 30-01-2014، 16:46

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان