اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تحولات دوره افشاریه

#1
دولت افشاريه و ساختار سیاسی و تحولات ناشی از آن را مي توان برطبق الگوی انگلس، به شكل زير مورد بررسي قرار داد:

1-جنگ (غارت در داخل و خارج):

حكومت نادرشاه ، ماهيت نظامي- استبدادي دارد و آن استبدادي است كه با جنگ و خونريزي و شمشير حاصل شده و تا پايان همين خصيصه را حفظ مي كند. نادرشاه افشار از سالها پيش از تاج گذاري تا هنگام مرگش در حال لشگر كشي به اين سو و آن سو و تسخير اين ملك و آن سرزمين بود.جنگ هايي كه او به راه انداخت نه تنها در داخل بلكه عمدتا با همسايگان بوده است.او پس از مطيع كردن امرا و حكام محلي و بيرون راندن عثماني از سرزمين هاي اشغال شده ايران و آسودگي خاطر از آرامش و ثبات نسبي در داخل ، متوجه همسايگان شد و با تصرف هندوستان و افغانستان و ماوراء النهر و خوارزم و قفقاز و داغستان ، امپراطوري عظيمي را به وجود آورد.بديهي است كه هركدام از اين جنگ ها براي مردم چه در داخل و چه در خارج كابوسي وحشتناك بوده و برايشان هزينه هاي جاني و مالي بسيار به همراه داشته است. جنگهاي نادر مستلزم داشتن مردان جنگي و آذوقه و هزينه قشون بود كه همه اين ها را مردم و توده هاي كشاورز بايد تامين مي كردند.مردان روستايي بايد از زمين كه به آن وابستگي ديرينه داشتند جدا شده و به اردوي نادر بپيوندند.آذوقه قشون را بايد مردم تهيه مي كردند و با پرداخت ماليات و خراج هزينه لشگركشي هاي نادرشاه را مي پرداختند.نادر پس از پيروزي در هرجنگ و اشغال هر منطقه ،دست به غارت شهرها زده و هست و نيست مردم به تاراج مي رفت.در هندوستان علاوه بر غارت خزانه سلطنتي كه طي قراردادي به او واگذار شد! مردم را وادار به پرداخت ماليات نمود چنانكه همين امر يكي از دلايل شورش مردم دهلي عليه سپاه ايران بود و با قتل عام وحشتناك مردم شهر پايان گرفت.شمار كشته هاي نظامي و غير نظامي در جنگ هايي كه نادر مسببشان بود حيرت آور و تاسف انگيز است و بدون ترديد هرجنگ او يك فاجعه انساني به بار آورده است.

پس از مرگ نادر ،جنگهاي داخلي بر سر قدرت ميان جانشينان او درگرفت و در عرض مدت كوتاهي سه نفر پس از او به حكومت رسيدند و گوشه و كنار مملكت بار ديگر دچار آشوب و جنگ و درگيري شد به طوريكه ناآرامي ها و درگيري ها تا دوره به قدرت رسيدن كريمخان زند ،ادامه يافت.شاهرخ آخرين جانشين نادر با توافق كريمخان زند و احمد شاه دراني تا هنگام به قدرت رسيدن آقامحمدخان قاجار در محدوده خراسان حكومت كرد.

2-امور مالي (غارت در داخل):

شايد به جرات بتوان گفت مهم ترين رابطه دولت با مردم در دوره افشاريه گرفتن ماليات بوده است. نگاهي به تاريخ افشاريه نشان مي دهد نادر با حذف بسياري از مناصب و مقامات دولتي دوران صفويه كه در كتاب تذكرة الملوك به تفصيل به آن پرداخته شده نقش دولت را به كارگزاران خراج ستان تقليل داد. او بسياري از مناصب دوران صفويه را حذف و اختيارات آنها را سلب نمود .اما مناصب مالياتي به قوت خود باقي بوده و مستوفي الممالك يكي از حساس ترين و مهم ترين ها پست ها در دوره افشاريه است.

حرص و طمع نادر براي جمع آوري ثروت بيمارگونه و عجيب است.او كه با تاراج هندوستان ثروتي افسانه اي در كلات گرد آورده بود كه معادل 700 ميليون روبل برآورد شده است ، وخزانه اش انباشته از سرمايه اي عظيم بود، براي جمع آوري هرچه بيشتر دارايي از راههاي گوناگون ، به هر راه ممكن و غير ممكن متوسل مي شد و عمده ترين راه گردآوري ثروت،ستاندن ماليات هاي مختلف و تحت عناوين جوراجور بود.براي ستاندن اين ماليات توسل به خشونت راهي عادي و معمول بود.و چنان ترسي در دل مردم كاشته بود كه بعضي مجبور به ترك ديار و فرار به نواحي ديگر مي شدند.در کتاب دولت نادرشاه افشار آمده است:

«براي گرفتن ماليات ها كشاورزان را تحت فشار قرار مي دادند ،آنها را به غل و زنجير مي بستند اگر كسي قدرت پرداخت ماليات نداشت به فرمان شاه تمام كاچال او را مي فروختند و پولش را ضبط مي كردند و اگر كفايت نمي كرد دختران و زنان ام را به بهاي هر دختر 15 روبل ( در سال 1747 هر روبل معادل 5/1 تومان بوده ) و هر زن 10 روبل به جاي پول مي گرفتند و براي نظاميان مي بردند.رعايا براي پرداخت ماليات هاي پولي ناچار بودند آن مقدار كمي از محصول را كه پس از پرداخت ماليات ها و تحويل هاي خارج از نوبت به قشون برايشان باقي مانده بود بفروشند . بدين ترتيب آنها مجبور بودند كه نه تنها «محصول اضافي» بلكه مقدار قابل ملاحظه اي از «محصول لازم براي حيات» خود را هم به ستمگران بدهند.» 9

تعدد ماليات هايي كه از مردم ستانده مي شده نشان از عزم حكومت براي غارت مردم دارد.در زير به نقل از كتاب دولت نادرشاه افشار تنها به ذكر نام اين ماليات ها اكتفا مي شود.

«قسمت اعظم ماليات ها و و ظايفي كه در دهه هاي چهارم و پنجم سده هيژدهم م در دولت نادرشاه معمول بود تشكيل مي شد از ماليات برزمين و درآمد( مالوجهات، عشر، چوپان بگي، نتيجه و وجوه ضرابخانه) و ماليات سرانه (سرشماري ، يا ساق كشو جزيه) ، ماليات براي نگهداشتن قشون (علوفه ،سورسات و اسب چاپار) و وظيفه خدمات جنگي (چريك) ،ماليات بنفع شاه و كارمندان دولت (رسومات ، تحويلات، پيشكش و خراج مترددين) ،وظيفه مشقت بار به نفع فئودال ها{زمين داران} (بيگار) ، ماليات راه ها(راهداري) و غيره.»10

قسمت عمده اين ماليات ها به مصرف هزينه هاي قشون پرتعداد نادر و جنگ هاي متعدد و مقاصد نظامي او مي رسيد و مردم مجبور بودند بهاي تمام جنگ هاي نادر را با پرداخت حاصل دسترنجشان و تحمل فقر و گرسنگي بپردازند.

3-امور عامه – تدارك براي بازتوليد:

در دوران افشاريه كه عمده آن مربوط به دوره حكومت شخص نادرشاه افشار مي شود اقدامات چندي در اين حوزه صورت گرفت كه در اينجا به آنها پرداخته مي شود:

الف- سياست ارضي دوران افشاريه

ب- كشاورزي و نقش حكومت مركزي در دوران افشاريه

ج-كوچاندن اجباري مردم

الف- سياست ارضي در دوران افشاريه

سياست ارضي نادرشاه باعث شد دولت به بزرگترين زمين دار تبديل شود. او با لغو تيول داري و ضبط اراضي وقفي و تبديل آنها به خالصجات دولتي ، مالك و صاحب اصلي زمين در مملكت شد. نادرشاه افشار، هم مالك رسمي بسياري از اراضي شد و هم صاحب اختيار اموال رعيت در ممالك محروسه ايران!


1-ضبط اراضي وقفي و تبديل آنها به اراضي خالصه:

مهمترين اقدام نادر در عرصه سياست ارضي ، تبديل اراضي موقوفه به خالصه است. نادرشاه در فرماني به سال 1151 همه زمينهاي وقفي را خالصه يا دولتي اعلام كرد و عوايد آنها را به خزانه دولتي سرازير نمود.

پطروشفسكي درباره ارضي وقفي مي نويسد:« اراضي وقفي يا موقوفه اراضي بوده كه خليفه يا بزرگان يا ثروتمندان به نفع مؤسسات ديني و خيريه وقف مي كردند.بخشي از درآمد اين اراضي صرف نگهداري پيشنمازان و مدرسان و ديگر اعضاي طبقه فقيهان مي گشته .اين خود منبع اصلي نگهداري مادي فقيهان بوده . واقف مي توانست در وقفنامه شرايط و قيودي درباره عوايد اموال وقفي (اراضي مزروع، باغها ، تاكستانها، و همچنين نهرها و كاريزها و گله ها و در شهرها: كاروانسراها و دكه ها و بازارها) ذكر كند وتعيين متولي وقف را به خود يا اخلاف خويش اختصاص دهد.متوليان سهم معيني از درآمد ( علي الرسم ده درصد) وقف را دريافت مي داشتند.علي القاعده از املاك و اموال موقوفه ماليات دولتي اخذ نمي شده.اراضي و اموال وقفي قابل فروش و يا انتقال به غير و قابل مصادره نيز نبوده. بدين سبب در بسياري از موارد وقف اراضي از لحاظ فلان و يا بهمان صاحب ملك نه تنها خداپسندانه بلكه پرمنفعت نيز بوده است.زيرا واقف مي توانست در وقف نامه يا وصيت نامه قيد كند كه شغل متولي موقوفه را خود او و اخلاف وي بايد ايفا كنند و بالنتيجه درآمد موقوفه در اختيار ايشان باقي بماند و در عين حال ماليات خزانه را نيز نپردازند و از مصادره ملك نيز مصون و ايمن باشند.»11

آن لمبتون در كتاب « تاريخ ايران بعد از اسلام » مي نويسد :«نادرشاه در سال 1738/1151فراميني مبني بر از سرگيري اوقاف فارس بوسيله ديوان خالصه صادر نمود.به دنبال اين فرمان تعداد معتنابهي از اوقاف ضبط شده و وارد در املاك خالصه گشت كه بعدها به نام رقبات نادري معروف گرديد.طبق فرمان عادلشاه اين فرمان لغو گرديد .بعضي از اراضي مصادره شده به صاحبان قبلي برگردانده شد ولي سرجان ملكم در اوايل قرن نوزدهم مي نويسد كه اين اراضي به طور كامل عودت داده نشد. »12

نادر شاه با اين دو اقدام به دو هدف مهم دست يافت: نخست تضعيف موقعيت روحانيت شيعه كه عمدتا هوادار سلسله صفويه بودند و نفوذ و اقتدار نسبي شان را از آن دوران به دست آورده بودند. و ديگر دستيابي به ثروت عظيمي بود كه بيش از يك ميليون تومان برآورد شده است و مي توانست سرمايه چشمگيري براي مصارف نظامي و كشورگشايي او باشد.

او پس از ابطال وقف نامه ها به روحانيون آن زمان پيام مي دهد: «من اين وجوه را براي ارتش فقير خود محتاجم و هرآينه توده را به مجتهد و ملا نياز باشد ، خود اسباب معاش آن را تدبير كند ...»13

2_افول تيول داري در دوران افشاريه:

تيول داري يكي از شيوه هاي زمين داري است كه از دوران سلجوقيان در ايران معمول گشت .در اين شيوه ملك داري شاه يا سلطان قسمتي از املاك را به ازاي انجام خدمتي بزرگ به برخي اشخاص( اعم از كشوري و لشكري) واگذار مي كرد كه البته اين واگذاري به صورت كامل و دايمي نبوده و شاه هر زمان كه اراده مي كرد مي توانست ملك را بازپس بگيرد . اين شيوه ملك داري با فئوداليسم در اروپا مقايسه شده است در حاليكه تيولدار ايراني فاقد امنيت و مصونيت فئودال اروپايي بوده و از خودمختاري و قدرت سياسي وي برخوردار نبوده است. هيچ قانوني شاه ايراني را مقيد به حفظ حريم تيول دار نمي كرده و هيچ قراردادي ميان آنها نبوده است. در واقع شاه هروقت مي خواسته به يكي از مقربان درگاه بذل و بخششي مي كرده و هرگاه طرف مغضوب مي گشته آن مرحمت شاهانه از او پس گرفته مي شده!

در دوران افشاريه كه اوج استبداد در تاريخ ايران است شاه به دليل ماهيت استبدادي خود تحمل وجود افراد صاحب نفوذ را نداشته و از آنجا كه در آن دوران زمين از عوامل ايجاد نفوذ و تشخص براي افراد بوده ، يكي از اقدامات نادر،كوتاه كردن دست بسياري از زمين داران از زمين و اراضي تحت مالكيتشان بوده است. چنانكه رضا شعباني در كتاب مختصر تاريخ ايران در دوره هاي افشاريه و زنديه مي نويسد: « در زمان افشاريه نمونه تيول بخشي زياد نيست و به عكس نشانه هاي ديگري كه دال بر اختصاص املاك به شخص سلطان و دستگاه حكومتي باشد بسيار بيشتر به نظر مي رسد.»14

نويسندگان كتاب «دولت نادرشاه افشار» نیز در اين باره مي نويسند:«معاصران نادر موارد بسياري را يادآور مي شوندكه املاك برخي از نمايندگان طيقه حاكم به نفع شاه مصادره شده.مثلا تمامي دارايي شخصي به نام صمدبك تبريزي كه يك فئودال{زمين دار} بزرگ در جنوب آذربايجان بود و ثروت هنگفتي داشت مصادره گرديد.» و از قول كالوشكين مامور ثابت روسي در ايران نقل مي كنند :« شاه آنها را (وزيران و روساي ايالات ) پي درپي عوض مي كند و اموالشان را به نفع خود ضبط مي نمايد.مي توانم بگويم يكي از فرماندهان او را هم نديده ايم كه بعد از عوض شدن درامان باشد و لختش نكنند»15

ب- كشاورزي و نقش حكومت مركزي در دوران افشاريه

نظام اقتصادي و شيوه معيشت در دوره افشاريه مثل دوره هاي پيش و پس از آن كشاورزي بوده است.و همان طور كه قبلا نيز اشاره شد، كشاورزي در ايران به دليل قرار گرفتن در منطقه خشك و كم آب و كم بودن ميزان نزولات جوي ،همواره با سختي و مشقت همراه بوده و آب هميشه عنصر حياتي اقتصاد ايران و دغدغه اصلي كشاورزان بوده است. وابستگي حيات كشاورزي به سيستم آبياري مصنوعي كه شامل حفر قنات و ايجاد سد بر روي رودخانه ها بود ،مردم و كشاورزي را به قدرت مركزي وابسته مي كرد و حكومت نقش تعيين كننده اي را در اين خصوص ايفا مي نمود.

در سالهاي پس از فروپاشي حكومت صفويه تا روي كار آمدن نادرشاه ، در اثر جنگهاي دايمي و هجوم و غارت و تاخت و تاز در سراسر مملكت بسياري از زمين باير و كشاورزي رو به نابودي و انحطاط رفت.و همان طور كه نويسندگان كتاب دولت نادرشاه افشار مي نويسند:

«سال هاي 30 و 40 قرن هيژدهم م دورة جنگ هاي پي در پي ،عصيان ها و در نتيجه سركوبي هاي نظامي است. اين دوره با كشتار مردم شهر و روستا ،ويراني ناگفتني شهرها و ساختمان هاي آبياري و نابودي كامل برخي نواحي همراه بود.»

علاوه براين روستاييان يا به اجبار حكومت و سردار فاتح و غالب و يا براي گريز از فقر و گرسنگي و به اميد دريافت مواجب ، كشاورزي را رها و به قشون مي پيوستند و تبديل به مردان جنگي مي شدند.

در مورد اقدامات نادرشاهي درزمينه كشاورزي اطلاعات چنداني در دست نيست.وهمان طور که رضا شعبانی می نویسد:«به دليل نبودن وقايع نگار و شرح احوال نويس در شهرهاي مهم و معروف ديگر آن عهد نه تنها امور حياتي زراعي بلكه بسياري از مسايل اساسي آنها مكتوم مانده است. »

تاريخ به جا مانده از اين دوران نشان مي دهد ، كه نادر پس از به دست گرفتن قدرت ، مداخله مستقيم در امر كشاورزي را آغاز كرده است .اگر چه هدف او نه انجام كارهاي عام المنفعه بلكه رسيدن به سود و عوايد به دست آمده از امور كشاورزي و جمع آوري ثروت و انباشتن هر چه بيشتر خزانه شاهي بود اما در نجات كشاورزي از وضعيتي كه بدان دچار شده بود تا حدودي موثر واقع شد.رضا شعباني در اين باره مي نويسد: «در مورد اقدامات حكومتي از جهت تهيه آب و تلاش براي هدر نرفتن آب هاي كشور و با وجود قلت منابع اطلاعاتي شواهدي در دست است كه نماينده برخي اقدامات ولو ناموثر مي تواند باشد.»16

به گفته محمد كاظم ،نادرشاه كه پس از به تخت نشستن به بررسي وضع اقتصادي شهرها و روستاهاي ايران پرداخته بود، فرمان داد زمين ها را آبادان و زراعت كنند، سيستم ويران شدة آبياري را به نظم آورند.

«در خراسان دستور مي دهد براي آبادي كاريزها و رودآب ها اهتمام شود و قراء و مزارع ويران شده و باير مانده از ستم مهاجمات مكرر زيركشت رود و هرآينه صاحبان آن بالقوه و استطاعت دايرنمودن نداشته باشند ،جهت كار ديوان به قيمت اعلي ،از صاحبان املاك خريده و اخراجات آن را از مال ديوان داده و آبادان نمايند و ...»17

رضا شعباني درباره بستن سد رودخانه مرو مي نويسد:« پس از آنكه املاك مرو را خالصه دولتي قرار مي دهند به دنبال راهكاري براي بستن رودخانه مرو برمي آيند و بعد از چنديد بار شكست در اين راه بالاخره برادرش(ابراهيم خان) را با ده هزار نفر به سروقت بند مزبور مي فرستد...بعد سه هزار خانوار از ميان شهرها و مراكز جمعيتي ديگر خراسان برمي گزيند و به مرو گسيل مي كند تا به زراعت مشغول شوند. نظير چنين اقداماتي را در شوشتر و شيراز نيز مي توان ملاحظه كرد. »18

ج-كوچاندن اجباري مردم

يكي از مسايل مهم اجتماعي در دوره افشاريه كوچ اجباري مردم يك سرزمين به مناطق دور و بيگانه است. كوچاندن مردم با چند هدف صورت مي گرفت : با بيرون راندن مردم از سرزمينشان آن اراضي به نفع دولت ضبط مي شد .از سوي ديگر از نيروي كار مفت و ارزان مردمي كه به مناطق جديد كوچانده شده بودند به نفع حكومت استفاده مي شد. وهدف مهمتر و پنهان اين اقدام استيلاي كامل برمناطق تحت نفوذ و مطيع نمودن مردم و سركوب عصيانهاي توده ها بود. دركتاب دولت نادرشاه افشار آمده است:« زمين داري دولتي به حساب برخي از قبايل تا حدود قابل توجهي توسعه يافت.يكي از طرق ضبط زمين هاي قبايل ،تبديل كوچ نشينان به رعيت بود.اين امر از طريق وابسته كردن كوچ نشينان به محل اسكان آنها صورت مي گرفت و آنها ملتزم مي شدند كه به عنوان وظيفه دولتي كار زمين انجام دهند.اين عمل از طريق مصادره كردن زمين هاي قبايل به نفع خزانه نيز انجام مي گرفت . مردمي كه در اين زمين ها زندگي مي كردند در واقع اجاره دار اين زمين ها مي شدند. در كتاب تاريخ اجتماعي ايران در عصر افشاريه نمونه هايي از كوچ اجباري طوايف مختلف ذكر شده است:

«بعد از فتح نخجوان وكشتن سرشناسان شهر و فروختن زنان و كودكانشان و گرفتن همه ستوران خاص شخم زدن و تمام غلات مردم شهر را به كلات كه دورترين سرحدات خراسان است كوچاند.»19

«پس از تسخير قندهار،طوايف ابدالي ساكن نيشابور و ديگر نقاط خراسان را به طور دستجمعي وادار به كوچ به قندهار مي كند. ومردم مناطق متصرفي را وادار به كوچ به خراسان مي كند.»20

«نظاير اين سياست ها را نادر جهت كوچاندن طوايف مختلف افشار ،آذربايجان و بختياري وساكنان داغستان و لرهاي فيلي به خراسان كرارا انجام داده است.»21

بديهي است كه در اكثر موارد چنين كوچاندن هايي باعث ويراني برخي جاها، و خانه خرابي و نابودي ده ها هزار كشاورز ،شهرنشين و چادر نشين مي شد.

خلاصه و نتیجه گیری
بحث از تحول در جامعه اي كه در رديف جوامع شرقي بانظام اقتصادي و شيوه توليد آسيايي طبقه بندي مي شود دشوار است چون روند تحول در اين جوامع اصولا يا وجود ندارد و يا كند است و تغييرات حاصل شده را مي توان در ظهور سقوط حكومت ها كه تفاوت چنداني با هم ندارند خلاصه كرد و گرنه نظام اجتماعي حاكم و زندگي اجتماعات انساني به ندرت تحت تاثير تحولات سياسي قرار مي گيرد. همان طور كه قبلا هم گفته شد به دليل ويژگي هاي خاص مشرق زمين است كه براي فلان روستايي كشاورز تفاوت چنداني ميان نادر و كريم و تقي و نقي وجود ندارد. حكومت براي او نيرويي برتر است و او وظيفه دارد محصول مازادش را به او تحويل دهد حال آنكه كدام دست محصول را از او بستاند برايش علي السويه است.

رضا شعباني نيز مي نويسد:«چه وسعت مملكت از يك طرف و و پراكندگي جغرافيايي قشرهاي جمعيتي در نقاط مستعد زندگي با فاصله هاي طولاني از قطبهاي ساكن، از جهت ديگر،و نبودن تغييرات عمده اي در روال حياتي كه باعث جابه جايي شيوه هاي زيستي شود،كلا موجب شده بود كه توده ها بر روال اسلاف زندگي كنند و حتي رفت و آمد آن همه اقوام بيگانة مقدوني و عرب و ترك و مغول وتاتار و غيره نيز در نظامات طبيعي حيات جا افتاده و سر و سامان پذيرفتة آنها حل شود و بر آنچه موازنة طبيعي بين انسان و محيط زيست او خوانده مي شود ،تغييرات عميق وارد نياورد»22

در دوران افشاريه به دليل كوتاه بودنشان نمي توان انتظار داشت كه تحولات عميقي در ساختارهاي سياسي ،اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي رخ داده باشد و تغييراتي هم اگر رخ داده در اثر تصميم ناگهاني ويك شبه شاه بوده است .تحولات اجتماعي بيشتر سير قهقرايي و رو به عقب داشته اند و در جهت نابودي و ويراني بوده است. بدون شك زندگي در اين دوره چون كابوس وحشتناكي است كه توده هاي ستمديده و بي چاره را در تنگنا، اضطراب و استيصال نگاه داشته بود.جنگ هاي خانمانسوز و درگيري هاي مداوم ، فقر و فلاكت و گرسنگي را براي مردم به همراه داشت. همين جنگ ها باعث كاهش زراعت و جذب نيروي كار به خدمات نظامي شد. ابزار كشاورزي ساده و عقب مانده بود. ورشكستگي تجارت و بازرگاني از جمله پرورش كرم ابريشم و كاهش كالاهاي كشاورزي از ديگر تحولات عصر نادري بود. در اين دوره روستاها و شهرها ويران و خالي از سكنه شدند.نا امني در كشور سايه افكنده و غارت كاروان ها و راهزني در راهها به حداعلي رسيد.به علت فقر و گرسنگي بيماري هاي همه گير شايع بود به طوريكه در كاشان 17000نفر در اثر يك بيماري همه گير جان باختند.23 فشار بيش از حد به رعايا براي پرداخت ماليات كمرشكن ، باعث استيصال آنها شد به طوري كه مجبور بودند براي پرداخت ماليات زنان و كودكان خود را بفروشند.اقدامات عمراني نادر در ساخت شهرهاي جديد به هيچ وجه با رشد نيروهاي توليدي ارتباطي نداشت و صرفا از انگيزه هاي سياسي ونظامي او تبعيت مي كرد.

*****

اگر تحولات ایران چه در دوران افشاریه و چه پیش و پس از آن را مرور کنیم متوجه می شویم که این تحولات را نمی توان تنها در ذیل نظریه شیوه تولید آسیایی توضیح داد و لازم است به شرایط ویژۀ ایران در عهد افشاریه و تفاوتها و مسایل اختصاصی آن و فاکتورهای تأثیر گذار دیگر توجه داشت.

اگرچه به گواهی تاریخ و نیز جغرافیای ایران ، مسالۀ آب و سیستم آبیاری مصنوعی در ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده و منشاء استبداد شرقی از نوع ایرانی است و همچنین این موضوع اگر چه برای توضیح دوران اولیه تاریخ ایران می تواند به کار رود ولی به تنهایی برای توضیح تحولات دوره های جدیدتر مثل دوره افشاریه کافی نیست. چرا که موضوع حکومت مطلقه براساس مسألۀ آبیاری و کنترل بر آن به تدریج رنگ باخت و کنترل بر شبکه های آبرسانی و آبیاری مصنوعی به یکی از وظایف یا نقش های فرعی حکومت تبدیل شد . اما آنچه از آن باقی ماند و میراث ماندگار چنین شیوۀ تولیدی شد استبداد بود و قدرت مطلقه که در دستان یک تن تمرکز می یافت. استبدادی که میراث این نوع شیوه تولید است منجر به خشن ترین و ستمکارانه ترین شکل حکومت گشت.

در استبداد شرقی نوع ایرانی دیگر مهم نیست که چه کسی و چگونه به قدرت رسیده و اینکه شاه چگونه شاه شده است چندان اهمیتی نداشته .این مسأله آنقدر بی اهمیت است و می تواند تصادفی باشد که در ادبیات هم نشستن باز شاهی برشانه کسی او را به قدرت می رساند .در عالم واقع هم شاه یا با زور شمشیر به قدرت می رسیده یا آن را به ارث می برده ،آنچه در این میان مهم و قابل توجه است ،مساله قدرت بی حد و حصری است که در دستان مستبد است و تمام حیات اجتماعی که تحت کنترل او قرار می گیرد در این نوع استبداد است که همه ملک و ملت جزء دارایی شاه است و جمله «ملک و رعیت همه سلطان راست» مصداق می یابد!

به طور کلی ، استبداد بی حد و حصر حکومت افشاریه و مستبدانی چون نادرشاه ، دستگاه حکومتی مختصر و ساده آن ، که به راحتی قابل تقسیم به سه حوزه مورد نظر انگلس ، یعنی ،جنگ (غارت در داخل و خارج) ،امور مالي (غارت در داخل) ، امور عامه يا تدارك براي بازتوليد) است ؛و رابطه حکومت با مردم که براساس گرفتن مالیات و خراج است باعث می شود که بتوان تحولات این دوره را بر نظریه شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی ناشی از آن منطبق کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16295438986692
پاسخ
 سپاس شده توسط τοxικ ، FARID.SHOMPET
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
تحولات دوره افشاریه - KᏙ¥றᏙƝ - 03-10-2013، 11:48

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مکتوبات دوره‌ی رنسانس و تاریخ‌نگاری
  مسیحیت در حد واسط دوره باستان و عصر جدید..//.

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان