اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماجرای جالب و خواندنی عروسی رفتن دختران!

#1
Heart 
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره…
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد…حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه…اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و…که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه…
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه…!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه…
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرمی!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش ( این لیمو ترش واقعا معجزه می کنه، به یه بار امتحانش می ارزه!)
این ماسک ها برای شفاف سازی!( ببخشید سیاسی شد!) پوسته…
البته حتما توی این مدت یه تمرین رقصی هم می کنه، تا بدنش از خشکی در بیاد و اون روز حسابی بترکونه!( ببخشید، دل ربایی بکنه!)
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم، بعد از " اپیلیدی"! و استحمام که 2 ساعت طول می کشه…بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون…( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره…که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار…!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر…
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده( البته حتما روزهای قبل مد موهای زیادی رو دیده، یا از تو fashion tv یا moda tv و… یا internet…اما هنوز به نتیجه ای نرسیده!!) آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه… بعد شروع می کنه به آرایش کردن…!
صد مدل خط چشم و خط لب می کشه و پاک می کنه!
ساعت 5 بعد از ظهر بالاخره به نتیجه ای می رسه و می تونه برحسب رنگ لباسش یه آرایش خوبی داشته باشه!!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه…یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
ماجرای جالب و خواندنی عروسی رفتن دختران!
پاسخ
 سپاس شده توسط " Arrow" ، Titiw ، عاشق دل شکسته ، ....Mahshid.... ، PISHY ، ❤R@TA❤ ، ຖēŞค๑໓ ، Alijah-1994 ، rana m ، حقوقدان انجمن ، عسل. ، مهدیس ♥♥♥ا ، _єяяσя_ ، ~~SARA:HIVA~~ ، نگین15 ، مهربان ترین دختر دنیا ، ★♕NIGHT STAR♕★
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
ماجرای جالب و خواندنی عروسی رفتن دختران! - ✘PETER✘ - 24-05-2014، 15:37

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تفاوت عروسی رفتن دخترها با پسرها(مخصوص با جنبه ها)
  هدیه ی خوب من؛برای همه ی دختران انجمن فلشخور
  40کار که دختران نمیتوانند انجام بدهند
  فال جالب حروف اول اسم مجموعه : انواع فال های گوناگون فال جالب حروف اول اسم توجه : در
  عكس هاي دختران بالا شهر اون قديما
Wink سربازی رفتن دخترا طنز
Lightbulb دیدار من با نازنین و ماجرای بعدش
  جراحی های زجر اور این دختران برای زیبا شدن
  30 مطلب جالب و خواندنی
  مطالب خواندنی درمورد شیطان

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان