اووووم
من ازادی محدودی دارم و ازش راضیم(چون اگه توی این دوره زیادم ازاد باشی خوب نیس و اگه خیلیم محدود باشی هم ضرر داره)
مثلا من آزادم که با دوستام به تنهایی برم پارک -بازار-استخر -خونه ی دوستام و یا هرجای دیگه(خیلی راضیم)
فعلا اجازه ندارم با جنس مخالف رابطه ای داشته باشم البته فعلا(از این نظر هم کاملا راضیم چون میدونم فعلا توی این سن درست نیس)
من خانوادم فعلا با پوششم مشکلی ندارن چون نه خیلی بد حجابم نه خیلی باحجاب(خانوادم به من نمیگن فلان لباس را بپوش یا نپوش من خودم فکر میکنم برای این جایی که میخوام برم چی مناسبه ولی با توجه به دوستایی که من دارم چون همه نوع دوست دارم مجبورم با هر کودوم مثه خودش باشم )
از سبک زندگیم هم راضیم چون فعلا هدفم یه چیزه اونم پزشکی دانشگاه تهرانروزها را با تکیه به کتب های مختلف میگذرونم و راضیم
خانوادم هیچ وقت به من نمیگن فلان کار را بکن بلکه منا راهنمایی میکنن مثلا برای اتنخاب یک راه چن گزینه پیش راهم میزارن و مزایا و بدی هاشون را بهم میگن و تصمیم را خودم میگیرم
سبک زندگیم معمولیه مثلا من حق دارم با دوستام توی مرکزه شهر بگردم
مامانم و بابام میگن که هرکاری که میکنی باید گفته بشه و منم میگمدر نتیجه همیشه بهم اعتماد دارن و منم هیچوقت از اعتمادشون سو استفاده نمیکنم
مادر و پدرم زیاد متمرکز روی کارایی نیستن که یه دختر باید بلد باشه بلکه روی درس متمرکزن
برای همینه که من آشپزیم افتضاحه
یا خیاطی و اینجور کارا را بلد نیستم
ولی تا دلت بخواد اطلاعات عمومی دارم و نکته و...
این ازادی بود که توی خانواده به من میدن و خیلیییییییی ازش راضیم و واقعا ازین ازادی آرامش دارم
ولی راستشو بخواید با آزادیه جامعه یکمی ...ولی وقتی با مامانم حرف زدم گفت که توی این دوره تو باید مثه یه خمیر نرم باشی که بتونی خودتو با هر وضعی وقف بدی
ومنم همین کارو کردم
و الان بهتر از شرایطه قبله واقعا بهتره
یه بار از بابام پرسیدم وگفتم چرا یه نوجوون اینقدر باید سختی بکشه؟بهم گفت چون اگه از همین الان سختی بکشی بعد توی دوران جوانی بهتر میتونی با مشکلات جامعه کنار بیای به قول معروف عادت کردی و اون موقه میتونی گیلیم خودتو از آب بکشی بیرون ولی اگه ناز پرورده باشی نهمنم تصمیم گرفتم که در مواجه شدن با مشکلات دختری باشم که فقط بلده هر مشکلیو احساس کنه با استفاده از فکر و منطقش اونو به نحوی از خودش دور کنه و واقعا هم تا بوده همین بوده
در هرصورت من از آزادی توی خانوادم راضیم :cool:و چون ازادیه جامعه خیلییییییی محدوده مجبورم خودمو با جامعه وقف بدم
مرسی از موضوعت
من ازادی محدودی دارم و ازش راضیم(چون اگه توی این دوره زیادم ازاد باشی خوب نیس و اگه خیلیم محدود باشی هم ضرر داره)
مثلا من آزادم که با دوستام به تنهایی برم پارک -بازار-استخر -خونه ی دوستام و یا هرجای دیگه(خیلی راضیم)
فعلا اجازه ندارم با جنس مخالف رابطه ای داشته باشم البته فعلا(از این نظر هم کاملا راضیم چون میدونم فعلا توی این سن درست نیس)
من خانوادم فعلا با پوششم مشکلی ندارن چون نه خیلی بد حجابم نه خیلی باحجاب(خانوادم به من نمیگن فلان لباس را بپوش یا نپوش من خودم فکر میکنم برای این جایی که میخوام برم چی مناسبه ولی با توجه به دوستایی که من دارم چون همه نوع دوست دارم مجبورم با هر کودوم مثه خودش باشم )
از سبک زندگیم هم راضیم چون فعلا هدفم یه چیزه اونم پزشکی دانشگاه تهرانروزها را با تکیه به کتب های مختلف میگذرونم و راضیم
خانوادم هیچ وقت به من نمیگن فلان کار را بکن بلکه منا راهنمایی میکنن مثلا برای اتنخاب یک راه چن گزینه پیش راهم میزارن و مزایا و بدی هاشون را بهم میگن و تصمیم را خودم میگیرم
سبک زندگیم معمولیه مثلا من حق دارم با دوستام توی مرکزه شهر بگردم
مامانم و بابام میگن که هرکاری که میکنی باید گفته بشه و منم میگمدر نتیجه همیشه بهم اعتماد دارن و منم هیچوقت از اعتمادشون سو استفاده نمیکنم
مادر و پدرم زیاد متمرکز روی کارایی نیستن که یه دختر باید بلد باشه بلکه روی درس متمرکزن
برای همینه که من آشپزیم افتضاحه
یا خیاطی و اینجور کارا را بلد نیستم
ولی تا دلت بخواد اطلاعات عمومی دارم و نکته و...
این ازادی بود که توی خانواده به من میدن و خیلیییییییی ازش راضیم و واقعا ازین ازادی آرامش دارم
ولی راستشو بخواید با آزادیه جامعه یکمی ...ولی وقتی با مامانم حرف زدم گفت که توی این دوره تو باید مثه یه خمیر نرم باشی که بتونی خودتو با هر وضعی وقف بدی
ومنم همین کارو کردم
و الان بهتر از شرایطه قبله واقعا بهتره
یه بار از بابام پرسیدم وگفتم چرا یه نوجوون اینقدر باید سختی بکشه؟بهم گفت چون اگه از همین الان سختی بکشی بعد توی دوران جوانی بهتر میتونی با مشکلات جامعه کنار بیای به قول معروف عادت کردی و اون موقه میتونی گیلیم خودتو از آب بکشی بیرون ولی اگه ناز پرورده باشی نهمنم تصمیم گرفتم که در مواجه شدن با مشکلات دختری باشم که فقط بلده هر مشکلیو احساس کنه با استفاده از فکر و منطقش اونو به نحوی از خودش دور کنه و واقعا هم تا بوده همین بوده
در هرصورت من از آزادی توی خانوادم راضیم :cool:و چون ازادیه جامعه خیلییییییی محدوده مجبورم خودمو با جامعه وقف بدم
مرسی از موضوعت