امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

10 دیکتاتور بزرگ تاریخ که به زباله دان تاریخ پیوستند

#16
همین قذافی بود که زمان جنگ ایران و عراق
زمانی که هیچ کس به ایران کمک نمی کرد
قذافی به ایران سلاح داد و کمک ایران کرد14k
اما پس از سال ها به علت مال اندوزی و بخل ورزیدن به یک دیکتاتور واقعی تبدیل شد.Sad
(06-05-2012، 19:49)فرید_رومل نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
نقل قول: اما هیتلر مسلمون نبوده پس غصه ی این چیزا رو نمیخورده و نمیخوره
چه ربطی داره؟؟؟؟ من نگفتم مسلمون بوده. دارم دید اسلام رو نسبت به کار هایی میگم که هیتلر کرده.
نقل قول: چون که فرید گوشش به این حرفا بدهکار نیست هرچی بگی آخر سر حرف خودشو میزنه
جم کن برو خونتون.
هر کاری بکنی نمی تونی دستور حمله هیتلر به کشور هایی که در جنگ نقشی نداشتن رو کار درست و انسانی و دینی ثابت کنی.

جناب رومل خان شما باید ان ور موضوع راهم ببینید مثلا
در تاریخ رسمی، تهاجم ارتش آلمان به خاک لهستان در یکم سپتامبر ۱۹۳۹ تاریخ آغاز جنگ
جهانی دوم نامیده شده است و مورخان ادعا می کنند که هیتلر با تهاجم به لهستان قصد
کشور گشایی و فتح جهان را داشت. اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است…


پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، متفقین (ایالات متحده امریکا، بریتانیا، فرانسه)
پیمان ورسای را به مردم آلمان تحمیل کردند. مطابق این پیمان آلمان بخش قابل توجهی از
سرزمین های خود را از دست داد و هر تکه از آنها به یکی از کشور های همسایه آلمان داده
شد. علاوه بر سرزمین هایی که به فرانسه، بلژیک، چکسلواکی و دیگر همسایگان آلمان داده
ضمیمه خاک لهستان شد و بندر معروف « دالان لهستانی » شد، سرزمینی نیز تحت عنوان
دانتسیگ نیز به عنوان یک بندر آزاد تحت نظارت لهستانی قرار گرفت.
ضمیمه شدن دالان لهستانی به خاک لهستان، باعث شد ارتباط زمینی میان یکی از استان
های آلمان به نام پروس شرقی، با خاک اصلی آلمان از بین برود و بدین گونه پروس شرقی تنها
از راه هوایی یا دریایی با آلمان دارای ارتباط شد و این مساله برای آلمانی ها غیر قابل قبول
بود.
در دوران جمهوری دموکراتیک وایمار (حکومتی دموکراتیک که با پشتیبانی متفقین پس از
شکست امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول روی کار آمد)، سران جمهوری وایمار از همان
ابتدا پیوسته خواستار بازگشت دالان و دانتسیگ به خاک آلمان بودند، اما از آنجایی که
جمهوری وایمار یک حکومت شکست خورده بود و مطابق پیمان ورسای دارای یک ارتش
کوچک بدون تجهیزات بود، به هیچ وجه توانایی پس گرفتن این مناطق را نداشت. در هر
صورت، بازگشت دالان و دانتسیگ به خاک آلمان همیشه یکی از درخواست های جمهوری
دموکراتیک وایمار بود.
در سال ۱۹۳۳ که هیتلر با پشتیبانی مردم صدراعظم و سپس پیشوای آلمان شد، در ابتدا به
اصلاح وضعیت اقتصادی و اجتماعی آلمان پرداخت و سپس در پاسخ به افزایش ارتش های

فرانسه و بریتانیا، اقدام به افزایش نیروی نظامی آلمان کرد و در این مدت به صورت قانونی
سرزمین های آلمانی نشین را به خاک آلمان باز می گرداند.
از ابتدای سال ۱۹۳۹ ، توجه هیتلر و دولت نازی بر روی موضوع دانتسیگ تمرکز یافت. هیتلر
که خواستار صلح بود، با سخاوتی که در تاریخ آلمان بی نظیر بود، از پس گرفتن دالان صرف
نظر کرد و رسما اعلام کرد که دالان را به عنوان یک سرزمین لهستانی به رسمیت می شناسد،
به این شرط که لهستانی ها حاضر شوند یک خط آهن و اتوبان به دولت آلمان بدهند تا آلمان
بتواند با استان پروس شرقی به طور زمینی نیز ارتباط داشته باشد. همچنین هیتلر خواستار
بندر دانتسیگ شده بود. این بندر جزء خاک لهستان محسوب نمی شد و تنها نظارت بر آن از
طرف اتحادیه ملل به لهستانی ها واگذار شده بود. بنابراین درخواست هیتلر به هیچ وجه حتی
یک وجب از خاک لهستان را شامل نمی شد. درخواست های هیتلر توسط دولت نالایق لهستان
رد شد و پس از آن هیتلر به درخواست های خود افزود و دولت لهستان تمام آنها را رد کرد.
سرانجام لهستان پاسخ درخواست ها و کوشش های دیپلماتیک هیتلر را با خشونت پاسخ داد.
از جمله:
- فشار دولت لهستان بر روی اقلیت آلمانی ساکن لهستان بسیار بیشتر شد. مناطقی که این
آلمانی ها در آن ها زندگی می کردند در اصل به آلمان متعلق بود، اما از آنجایی که این
سرزمین ها مطابق پیمان ورسای به لهستانی ها واگذار شده بود، اکنون این عده یک اقلیت در
کشور لهستان محسوب می شدند.
- هر چیزی که روح آلمانی داشت در لهستان با بیرحمی روبرو می شد. برای مثال خانه های
فرهنگی آلمانی تعطیل شدند یا مدارس آلمانی ویران می شدند.
- دولت لهستان فشار اقتصادی بر روی بندر دانتسیگ (که عملا تمام ساکنانش آلمانی بودند)
را بیشتر کرد. (در کتاب سفید آلمان توضیحات قابل توجهی درباره این مسائل نوشته شده
است)
اکنون برای هیتلر، صرف نظر از موضوع دانتسیگ، موضوع نجات اقلیت آلمانی مطرح بود که
تحت فشار و شکنجه ی شدید لهستانی ها قرار داشتند. بنابراین برای هیتلر چاره ای جز جنگ
باقی نماند. لهستانی ها نیز به شدت به آغاز یک جنگ جدید علاقه مند بودند. در واقع از سال
ها پیش از اینکه هیتلر به قدرت برسد، روزنامه های معروف لهستانی از ادبیات ضد آلمانی پر

شده بود و در این روزنامه ها همواره سخن از پیشروی به سوی آلمان و ضمیمه کردن استان
پروس شرقی به خاک لهستان سخن می گفتند و اکنون امیدوار بودند با پشتیبانی بریتانیا یک
جنگ نوین اروپایی راه بیندازند و سرزمین های شرقی آلمان را تصاحب کنند.
در طول ۲۹ اگوست، ده ها تهاجم مرزی از خاک لهستان به خاک آلمان شکل گرفت. این
حملات بدین جهت بود که آلمانی ها به حمله تحریک شوند، تا از نظر بین المللی و افکار
عمومی تقصیر آغاز جنگ به گردن آلمانی ها بیفتد. دستگاه های مطبوعاتی و تبلیغاتی
دموکراسی های غربی همچون بریتانیا، فرانسه و امریکا نیز از این جهت فعالیت کرده و در
کنترل افکار عمومی کار می کردند. لهستانی ها از این جهت به پیروزی امیدوار بودند که گمان
می کردند آنها می توانند در شرق ارتش آلمان را شکست دهند و بریتانیایی ها نیز از غرب با
کمک فرانسوی ها در خاک آلمان پیشروی می کردند.
پس از جنگ متفقین ادعا کردند که آلمانی ها خود این حملات را تدارک دیده بودند، طبق
معمول متفقین مدرک معتبری نداشتند و تنها با ساختن شاهدان عینی (که احتمالا آنها
خریده بودند) اعلام کردند که این حملات کار آلمانی ها بوده است و سپس با دستگاه های
تبلیغاتی نیرومند این موضوع را گسترش دادند. حال آن که آلمان نیازی به این برنامه ها
نداشت و شکنجه آلمانی ها در لهستان به خودی خود دلیل منطقی و لازم برای تهاجم را
بدست آلمانی ها داده بود. به علاوه اسناد موجود در کتاب سفید آلمان نشان می دهد که این
حملات توسط خود لهستانی ها انجام شد و لیدل هارت بزرگترین و مشهورترین مورخ نظامی
بریتانیا نیز اعتقاد دارد که این لهستانی ها بودند که حملات مداومی به مرز آلمان انجام دادند.
بنابراین لهستانی ها با پشتیبانی متفقین مقصران اصلی آغاز جنگ جهانی دوم بودند.
در هر صورت نتیجه تهاجم ارتش آلمان کاملا بر خلاف آنچه بود که لهستانی ها و متفقین
(بریتانیایی ها و فرانسوی ها) فکر می کردند. سربازان دلاور هیتلر طی سه روز ضربات
وحشتناکی به ارتش لهستان وارد کردند و تا دو هفته ارتش لهستان کاملا فرو پاشید. در اواسط
نبرد، ارتش شوروی (که موقتا با آلمانی ها سازش کرده بود) از شرق به سوی لهستان حمله
کرد و ارتش لهستان نیز در برابر آلمانی ها بیش از یک ماه دوام نیاورد. دولت لهستان که از
پیشروی سریع آلمانی ها غافلگیر شده بود به لندن گریخت.

برگرفته از کتاب جهان پس از نبرد استالینگراد
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط 1939 ، kian dadgar


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: 10 دیکتاتور بزرگ تاریخ که به زباله دان تاریخ پیوستند - فلانی - 07-05-2012، 13:57

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با رئیس وقت پاسگاه سیاهکل: مردم محلی از چریک‌ها حمایت نکردند
  زندگی شومِ معروف‌ترین جاسوس زن در تاریخ
  9 سخنرانی مشهور تاریخ
  قهرمانان بزرگ جنگ جهانی اول
  بزرگ ترین فرمانده قرن20 (اروین رومل)
  مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر دوم بهمن
  نکات جالب در مورد تاریخ ایران باستان
  ظرفیت‌های تاریخی انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی(بررسی ده موج تاریخ معاصر
  نمایشگاه بزرگ فروش آثار هنر معاصر ایران برپا می‌شود
  تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان