روز پنجشنبه دوبـــــاره...وعده ی دیدن یــــــــاره
روی سنگی خسته از غم...میریزه اشکای خستم
تا که قاصدک دوباره...خبری ازت بیاره
با یه دست گل ارزون...پیشتم من زیر بـــــــــــارون
نکنه سپاساتون خرابه
روی سنگی خسته از غم...میریزه اشکای خستم
تا که قاصدک دوباره...خبری ازت بیاره
با یه دست گل ارزون...پیشتم من زیر بـــــــــــارون
نکنه سپاساتون خرابه