نظرسنجی: نظرتون درباره ی این موضوع چیه
خوبه و ادامه اش بدم
معمولی هست و نظر خاصی ندارین
اصلا جالب نیست
بهتره ادامه اش ندم
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطراتی از شهدای نسل سومی

#39
نه لازم نکرده ادامه بدی
گفتم:میری؟
گفت:آره
گفتم:منم بیام؟
گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید.....
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت:میری؟
گفتم:آره
گفت:منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر
گفت:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولی.......
اون مدتهاست که برگشته.....
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شستشو میده .
پاسخ
 سپاس شده توسط Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - .14.anita - 31-08-2013، 18:13

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ♡♡شهدای فراموش شده در دنیای مجازی♥♥
  پاسخ به ابهامات دفن شهدای گمنام
  شهدای کمیل » افسانه های واقعی!
  تکان دهنده ترین خاطره تفحص شهدای فکه
  معرفی شهدای شاخص بسیج در سال 94 +زندگینامه
  تنها گلزار شهدای آبی ایران
  خاطراتی که این قطعات زنده می کنند
  شهدای لشکر 25 کربلا در عملیات والفجر شش
  دیدار رهبر انقلاب با خانواده های شهدای خراسان شمالی
  «باب الصغیر» محلی که سرهای شهدای کربلا دفن بود

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان