23-08-2013، 21:30
هر صبح در آیینهء جادویی خورشید
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم
او روشنی و گرمی بازار وجود است
او یک، سر آسوده به بالین نَنَهادَست
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم
او روشنی و گرمی بازار وجود است
او یک، سر آسوده به بالین نَنَهادَست