خودتون قضاوت کنید

[~H!P HØp §tâR~]

سلام

راستش ازتون میخوام این داستانو بخونید خودتون قضاوت کنید


یک روز ی دختری تصمیم میگره بره توی ی سایتی

بعد از یک هفته دوستای زیادی پیدا میکنه

از ی پسری خوشش اومد ولی روش نشد بهش بگه و اونو به عنوان برادر قبول کرد . پسر بعد از چند روز تو همون سایت با یکی دوس شد
دختره خیلی ناامید شد تصمیم گرفت از اون سایت بره بیرون چون واقعا عاشق اون پسر بود


از دوستاش خدافظی کرد اما اون پسر ک دیگه به عوان داداش اون بود نذاشت پسر اصرار کرد ک دلیل رفتن دخترو بدونه

دختر دیگه چاره ای نداشتو بهش گفت وقتی پسر فهمید ک اون عاشقشه خودشم اعتراف کرد ک اون دخترو دوس داره

این 2 تا باهم دوس شدنو پسر با دوس دختر قبلیش بهم زد

اوایل دوستیشون خیلی خوب بود

ولی بعد ی مدت دختری ک قبلا با اون پسره دوس بوده سروکلش پیدا میشه و پسررو قسم میده ک برگرده

پسره دو دل میشه اخرشم قبول نمیکنهو با دختره ادامه میده

اما بعد از اون همیشه با دختره بیچاره دعواش میشد

همش دنبال ی بهوه بود ک با اون دختر بهم بزنه

اما دختره واقعا وابستش شده بود حتی حاضر بود واسه بدس اوردن اون پسر التماس کنه

((((((((خب چیکار کنه بدبخت عاشق بود))))))))

دوبار سرو کله ی ی دختر دیگه تو سایت پیدا شد اونم پسررو میخواست

هوووووووووووووووووووووف دیگه دختره کلافه شده بود

پسره با این دختر جدیده دوس شدو دیگه جواب اون دختر بیچاررو نداد

شاید باورتن نشه ولی حتی اودختر بیچاره خبر نداش ک پسره باهاش قهره

خیلی نگران شد حتی چند نفرم تو سایت اونو میخواستم اما قبول نکرد

اخرم ب یکی از بچه های سایت خواس ک ب پسره اس بده
بالاخر از اون طریق دوباره با پسره دوس بشه

ولی بازم پسره همش دنبال بهونه بود با دختره دعوا میکرد نمیدوم ولی فک کنم پسره هم یکم دختررو دوسش داشت

اون دختر شبو روزش شده بود گریه

خیلی بهم ریخته بود هیچکس حرفشو باور نمیکرد

بالاخره تصمیم گرفت زندگیشو عوض کنه با پسره بهم زد رفت با یکی دیگه

ولی همه بهش بدبین شدن فک کردن هوس بازه

اما بدبخت یبارم بخاتر پسره رگشو زد











حالا خودتون قضاوت کنید این دختره این همه بد بختی حقش بوده یا نه؟:



سپاس نظر فراموش نشه