دلم تنگ شده برای شب های پر ستاره
برای وقتی که بارون میباره
برای شب های تنهایی
برای شنیدن لالایی
برای شنیدن صدای تلخ بابایی
برای خندیدن بابام
تا کی باید به جای پدیر به بابام بگم اقام
دلم تنگ شده برا عشقم
برا اونی که هست تو سرنوشتم
اونی که تنهام گذاشتو رفت پی یکی دیگه
الانم همش داره میگه
دوست ندارم برو دنبال یکی دیگه
دلم تنگ شده برای خدای بزرگم
دلم تنگ شده برای صدای پدر بزرگم
دلم تنگ شده برای گریه کردن
هروقت خواستم گریه کنم یه بهونه پیدا کردم
دلم تنگ شده برای خنده های مادرم
که میخندیدو میگفت همیشه به من: پسرم بیا بقلمتا این که منم
برم بقلشو بوسش بکنم
غصه های زندگی رو تمومش بکنم
دلم تنگ شده برای روزهای خوشی
اهای خوشبختی شانس پس تو کوشی
دلم تنگ شده برای مادربزرگم
همیشه دسوت داشت تا من بزرگ شم
دلم تنگ شده برای خودم که دیگه
داستان زندگیم الان ته دیگه
ممنون
برای وقتی که بارون میباره
برای شب های تنهایی
برای شنیدن لالایی
برای شنیدن صدای تلخ بابایی
برای خندیدن بابام
تا کی باید به جای پدیر به بابام بگم اقام
دلم تنگ شده برا عشقم
برا اونی که هست تو سرنوشتم
اونی که تنهام گذاشتو رفت پی یکی دیگه
الانم همش داره میگه
دوست ندارم برو دنبال یکی دیگه
دلم تنگ شده برای خدای بزرگم
دلم تنگ شده برای صدای پدر بزرگم
دلم تنگ شده برای گریه کردن
هروقت خواستم گریه کنم یه بهونه پیدا کردم
دلم تنگ شده برای خنده های مادرم
که میخندیدو میگفت همیشه به من: پسرم بیا بقلمتا این که منم
برم بقلشو بوسش بکنم
غصه های زندگی رو تمومش بکنم
دلم تنگ شده برای روزهای خوشی
اهای خوشبختی شانس پس تو کوشی
دلم تنگ شده برای مادربزرگم
همیشه دسوت داشت تا من بزرگ شم
دلم تنگ شده برای خودم که دیگه
داستان زندگیم الان ته دیگه
ممنون