25-05-2013، 12:00
به یه بچه میگن اون چه حیوونی یه که به ما گوشت، شیر، ماست، کفش، لباس میده؟
بچه میگه: بابام !!
----------
حیف نون پشه بند می خره، تاصبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه!
----------
غضنفر با زنش میرن پیك نیك. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن*تره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می*کنه و دو نفری می*شینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تكان نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن*تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!
------------
یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی
-----------
یارو 1000 تومنی پیدا میکنه میبینه وسطش سوراخه میگه بخشکی شانس وسطش گوشه نداره!
یارو سر كنكور يه كم فكر ميكنه مغزش رگ به رگ ميشه....
---------
لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش «
خیلی بزرگ بید.
..................
خرسه به یکی حمله میکنه و میگه: ویاوخوام وخورمت! طرف میگه: اِ؟ میه تونم لری؟ «
خرسه میگه: ها، ما حیوونا همه لریم، وجز خر که ترکه!
------------------
لره دلو میزنه به دریا، غرق میشه «
.................................................. .................
يه روز یه لره می گوزه یه متر میپره هوا، میگن: چی شد؟ میگه: تو دنده «
بود
لره میره بدنسازی، مربیه میگه: هفته اول بدن درد داری، ترکه میگه: پس من از هفته «
دوم میام.
به یه لره میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟ «
...................................................................................................
دو شکارچی اهل نیوجرسی در جنگل بودند که یکی از آنها روی زمین افتاد. او نفسش بند آمد و چشمهایش وارونه شد. دومی گوشی تلفن خود را برداشت و با اورژانس تماس گرفت و به اپراتور اورژانس گفت: «دوستم مرده! چه کار کنم؟» اپراتور با صدای آرامی در جواب گفت: «خونسردی خود را حفظ کنید. من به شما کمک میکنم. اجازه دهید اول از مرگ دوست شما مطمئن شویم.» سکوتی پشت خط تلفن حاکم شد و ناگهان صدای شلیک گلولهای به گوش رسید. شکارچی گوشی را برداشت و گفت: «حالا چه کار کنم؟»
...........................................................................................
دو آمریکایی مشغول بازی گلف بودند که یکی از آنها مراسم خاکسپاری باشکوهی را در حوالی زمین بازی میبیند و همان لحظه کلاه خود را از سر برمیدارد. چشمانش را میبندد و به نشانه احترام تعظیم میکند. دوستش با دیدن این حرکت میگوید: «وای! این یکی از تاثیربرانگیزترین حرکاتی است که تاکنون دیدهام. تو واقعا مرد مهربانی هستی.»
............................................................
بچه میگه: بابام !!
----------
حیف نون پشه بند می خره، تاصبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه!
----------
غضنفر با زنش میرن پیك نیك. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن*تره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می*کنه و دو نفری می*شینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تكان نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن*تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!
------------
یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی
-----------
یارو 1000 تومنی پیدا میکنه میبینه وسطش سوراخه میگه بخشکی شانس وسطش گوشه نداره!
یارو سر كنكور يه كم فكر ميكنه مغزش رگ به رگ ميشه....
---------
لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش «
خیلی بزرگ بید.
..................
خرسه به یکی حمله میکنه و میگه: ویاوخوام وخورمت! طرف میگه: اِ؟ میه تونم لری؟ «
خرسه میگه: ها، ما حیوونا همه لریم، وجز خر که ترکه!
------------------
لره دلو میزنه به دریا، غرق میشه «
.................................................. .................
يه روز یه لره می گوزه یه متر میپره هوا، میگن: چی شد؟ میگه: تو دنده «
بود
لره میره بدنسازی، مربیه میگه: هفته اول بدن درد داری، ترکه میگه: پس من از هفته «
دوم میام.
به یه لره میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟ «
...................................................................................................
دو شکارچی اهل نیوجرسی در جنگل بودند که یکی از آنها روی زمین افتاد. او نفسش بند آمد و چشمهایش وارونه شد. دومی گوشی تلفن خود را برداشت و با اورژانس تماس گرفت و به اپراتور اورژانس گفت: «دوستم مرده! چه کار کنم؟» اپراتور با صدای آرامی در جواب گفت: «خونسردی خود را حفظ کنید. من به شما کمک میکنم. اجازه دهید اول از مرگ دوست شما مطمئن شویم.» سکوتی پشت خط تلفن حاکم شد و ناگهان صدای شلیک گلولهای به گوش رسید. شکارچی گوشی را برداشت و گفت: «حالا چه کار کنم؟»
...........................................................................................
دو آمریکایی مشغول بازی گلف بودند که یکی از آنها مراسم خاکسپاری باشکوهی را در حوالی زمین بازی میبیند و همان لحظه کلاه خود را از سر برمیدارد. چشمانش را میبندد و به نشانه احترام تعظیم میکند. دوستش با دیدن این حرکت میگوید: «وای! این یکی از تاثیربرانگیزترین حرکاتی است که تاکنون دیدهام. تو واقعا مرد مهربانی هستی.»
............................................................