دلشکسته ای لب بام سیگار میکشید!
خسته بود،
آنقدر خسته،که یادش رفت...
بعد از آخرین پک،
سیگار را به پایین پرت کند؛
نه خودش را.....
خسته بود،
آنقدر خسته،که یادش رفت...
بعد از آخرین پک،
سیگار را به پایین پرت کند؛
نه خودش را.....