10-04-2013، 17:17
باز هم قلبی به پایم افتاد ،باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد،عشق من بر قلب سردی چیره شد
.
.
.
.
کاش چون زمستان سرد بودم،مثل قلبی سرد و خاموش
کاش چون پاییز بودم،کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های ارزویم زرد میشد،افتاب دیدگانم بی نور
قلبم از سنگ میشد،بغضم از سکوت تو صد رنگ میشد
کاش میتوانستم بگویمت ای دل تو کجایی حال؟ هی
شعر اول از:فروغ فرخزاد
شعر دوم از:خودم نوشتم ارزش سپاس نداره؟
باز هم در گیر و دار یک نبرد،عشق من بر قلب سردی چیره شد
.
.
.
.
کاش چون زمستان سرد بودم،مثل قلبی سرد و خاموش
کاش چون پاییز بودم،کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های ارزویم زرد میشد،افتاب دیدگانم بی نور
قلبم از سنگ میشد،بغضم از سکوت تو صد رنگ میشد
کاش میتوانستم بگویمت ای دل تو کجایی حال؟ هی
شعر اول از:فروغ فرخزاد
شعر دوم از:خودم نوشتم ارزش سپاس نداره؟