09-04-2013، 16:13
دکتر ساموئل مارتین جردن (به انگلیسی: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۸۹تا سال ۱۹۴۰ریاست کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز) را به عهده داشت. او بانی و سازنده دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه آمریکایی تهران است.
جردن در سال ۱۸۷۱میلادی در نزدیکی شهر یورک در پنسیلوانیا بدنیا آمد. پس از تحصیل در دبستان و دبیرستان در سال ۱۸۹۵میلادی از کالج لافایت درجه B.A (لیسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸درجه استادی علوم الهی (ام.ا) از دانشگاه پرینستون را دریافت کرد. در سال ۱۹۱۸کالج لافایت او را با درجه D.D (دکتر در حکمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵میلادی از کالج واشنگتن و جفرسون بدرجه دکترای حقوق نائل شد.
دکتر جردن در سال ۱۸۹۸میلادی (۱۲۷۸ خورشیدی) به ایران آمد و یک سال بعد ریاست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳میلادی (۱۲۹۲ خورشیدی) با راهاندازی کلاسهای باقیمانده دوره دوازده ساله دبیرستان تکمیل گردید. در سال ۱۹۱۸میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی) اولین ساختمان شبانهروزی که در آن زمان، مک کورمیک هال (Maccormick Hall) نامیده میشد و یک ساختمان دیگر پایان یافت.
به پاس خدمات فرهنگی وی در کالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا کرد:
· در سال ۱۳۰۰هجری خورشیدی، وی یک قطعه نشان و مدال درجه دوم علمی
· بار دیگر در سال ۱۳۱۹هجری خورشیدی، وی و خانمش به دریافت نشان درجه یک علمی دیگر مفتخر شدند.
دکتر جردن، در سال ۱۳۱۹هجری خورشیدی از ایران رفت.
دکتر جردن پس از بازگشت به آمریکا، در سال ۱۳۲۳هجری خورشیدی، دوباره به ایران آمد و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت. او ایران را وطن دوم خود می نامید و همواره از آن به نیکی یاد میکرد. وی در سال ۱۳۲۳هجری خورشیدی، در ۸۱سالگى در آمریکا در گذشت.
در سال ۱۳۲۶هجری خورشیدی، مراسمی به یاد او و برای بزرگداشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم تنه سنگی وی را که استاد ابوالحسن صدیقی تراشیده بود، در کنار در ورودی آن نصب کردند. این پیکره بعدا به کتابخانه دانشگاه صنعتی امیرکبیر منتقل گردید.
بزرگراه آفریقا در شمال تهران، در زمان رژیم گذشته، به یادبود وی خیابان جردن نام گرفته بود، نامی که هنوز هم بطور غیر رسمی کاربرد دارد.
کتابی به نام “روش دکتر جردن” به قلم شکرالله ناصر در دیماه ۱۳۲۳در تهران منتشر شده که در آن به شیوه کار وی و اداره دبیرستان پرداخته است.
از خاطرات و کلمات دکتر جردن
“من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند.”
“بچهها مملکت شما سابقه? درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و کوشش شما دارد. امیدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و کشورتان مفید واقع شوید.”
برای دروغ ده شاهی کفاره تعیین کرده بود.
اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت.
اگر از دانشآموزى سئوالى مىکرد و او بلد نبود، مىگفت: “کلّه به کار، کدو کنار.”
میگفت ” سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است