04-04-2013، 12:30
در کودکی: پاککن هایی ز پاکی داشتیم ...
یک تراش سرخ لاکی داشتیم.....
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت ...
دوشمان از حلقه هایش درد داشت...
گرمی دستانمان از آه بود ...
برگ دفترهایمان ازکاه بود...
تا درون نیمکت جا میشدیم ..
ما پر از تصمیم کبری میشدیم...
با وجود سوز و سرمای شدید ...
ریز علی پیراهنش را میدرید ...
کاش میشد باز کوچک میشدیم...
لااقل یکبار کودک میشدیم....
تقدیم به همه دهه پنجاهیا.
یک تراش سرخ لاکی داشتیم.....
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت ...
دوشمان از حلقه هایش درد داشت...
گرمی دستانمان از آه بود ...
برگ دفترهایمان ازکاه بود...
تا درون نیمکت جا میشدیم ..
ما پر از تصمیم کبری میشدیم...
با وجود سوز و سرمای شدید ...
ریز علی پیراهنش را میدرید ...
کاش میشد باز کوچک میشدیم...
لااقل یکبار کودک میشدیم....
تقدیم به همه دهه پنجاهیا.