09-03-2012، 20:32
مردی که در پی رابطه با یک زن او را به قتل رسانده و دست به خودکشی ناموفق زده بود در جلسه محاکمهاش اعتراف کرد مرتکب قتل شد چون عاشق دختر دیگری شده بود.
در این جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و گفت: 18 مرداد سالجاری به ماموران پلیس خبر دادند زنی جوان در حالیکه غرق در خون است به قتل رسیده است. زمانی که ماموران به محل رسیدند متوجه شدند این زن که زیبا نام دارد با ضربات چاقوی جوانی به نام سجاد از پای درآمده و مرد جوان بعد از به قتل رساندن زیبا خودش را هم با چاقو زخمی کرده است. پلیس متوجه شد سجاد در بیمارستان در وضعیت وخیمی به سر میبرد. در حالیکه ماموران تحقیقات خود را برای بررسی این ماجرا آغاز کرده بودند متوجه شدند زیبا و سجاد از مدتها قبل با هم رابطه داشتند و روز حادثه بعد از اینکه باهم درگیر شدند، سجاد زن جوان را به قتل رساند و خودش را هم با ضربات چاقو زد و بیهوش شد. چند روز بعد از بیمارستان خبر رسید سجاد از مرگ نجات پیدا کرده است و میتواند صحبت کند.
وقتی سجاد روی تخت بیمارستان مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: قبول دارم زیبا را به قتل رساندم و از کردهام پشیمان هستم. زیبا مانع زندگی من بود و آزارم میداد به همین دلیل او را کشتم. او راهی برای من نگذاشته بود.
در نهایت با توجه به مدارک بهدستآمده و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه متهم صادر شد.
در دادگاه نماینده دادستان تهران برای متهم درخواست صدور حکم قانونی کرد سپس پدر و مادر زیبا در جایگاه حاضر و صدور حکم قصاص را خواستار شدند. پدر زیبا گفت: دو سال قبل از این حادثه دخترم خانه شوهرش را ترک کرد و به منزل من آمد. دامادم اعتیاد داشت و در سالهایی که دخترم همسر او بود خیلی اذیتش کرده بود. بعد هم که بدون هیچ خبری خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته بود. زیبا در این دو سال در خانه من زندگی میکرد. من اصلا نمیدانم زیبا با متهم چه رابطهای داشت اما هرچه بود این مرد حق نداشت دخترم را بکشد و من به عنوان پدرش درخواست قصاص دارم و از حقم گذشت نمیکنم.
سپس سجاد در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: دو سال بود با زیبا رابطه داشتم. او را دوست داشتم اما عاشقش نبودم. از طرفی چون شرایط زندگی او را میدانستم، نمیتوانستم با او زندگی کنم و بالاخره باید یک روز این رابطه تمام میشد. آن روز فرا رسید اما زیبا قبول نمیکرد.
متهم ادامه داد: در این مدت من عاشق دختری شدم که میخواستم زندگیام را با او بسازم. آنقدر این علاقه در من زیاد شد که دیگر نتوانستم او را ترک کنم. رابطهام با زیبا روزبهروز کمتر میشد. این اواخر دیگر علاقهای به او نداشتم. از زیبا خواستم از زندگیام بیرون برود. به او گفتم دیگر نمیخواهم با او رابطه داشته باشم. زیبا در حالیکه به شدت ناراحت بود به من گفت اجازه نمیدهد ترکش کنم. اما واقعیت این بود که من دیگر این رابطه را نمیخواستم.
سجاد در ادامه گفت: زیبا دستبردار نبود و به من میگفت هر طور شده میخواهد مرا ببیند. به حرفهایش اهمیت نمیدادم. تا اینکه زیبا متوجه رابطه عاشقانه من با دختر جوان شد. او گفت اگر این دختر را ترک نکنی همه چیز را به او میگویم. من نمیخواستم این اتفاق بیفتد به همین دلیل سعی کردم زیبا را آرام کنم و از او خواهش کردم شرایطم را درک کند. زیبا حاضر نبود با من همراهی کند. وقتی که دید تصمیم من برای ازدواج با دختری که عاشقش هستم قطعی است تهدیدم کرد و گفت همه چیز را به آن دختر میگوید. خواهش کردم این کار را نکند اما زیبا اهمیتی به درخواستم نداد. دیگر به تلفنهایش جواب ندادم. تا اینکه دختر مورد علاقهام با من تماس گرفت و گفت مرا دوست ندارد و از من خواست دیگر با او تماس نگیرم. فهمیدم زیبا تهدیدش را عملی کرده است. تحمل زندگی بدون آن دختر را نداشتم به همین دلیل با زیبا تماس گرفتم و تهدید کردم به خانهاش میروم و هم او را میکشم و هم خودم را. او جواب داد تو جرات این کار را نداری. تو مرد نیستی. خیلی از این حرف ناراحت شدم. بازگرداندن دختری که عاشقش بودم با حرفهایی که زیبا به او زده بود تقریبا غیرممکن بود. زندگی برایم تمام شده بود. به سراغ زیبا رفتم و او را با ضربات چاقو کشتم چون عشقم را از من گرفته بود. در آن لحظه واقعا فکر میکردم باید او را بکشم. وقتی ضربات را به زیبا زدم رگ دست خودم را هم بریدم تا بمیرم.
متهم ادامه داد: من آدم تنهایی بودم و کسی را نداشتم که در مورد مشکلاتم با او صحبت کنم و خشمم تمام شود.
بعد از گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و از موکلش دفاع کرد. سپس دوباره متهم در جایگاه حاضر شد و درخواست کرد اولیایدم او را ببخشند. او از ارتکاب قتل ابراز پشیمانی کرد.
بنا بر این گزارش با پایان یافتن جلسه محاکمه هیات قضات شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.