06-03-2012، 16:37
پرش به: ناوبری, جستجو
نژادپرستی تفکّر برتر دانستن یک نژاد بر نژاد(های) دیگر است.
در کتاب «فرهنگ سیاسی» داریوش آشوری برای نژادپرستی تحت نام «نژادگرایی» چنین تعریفی آورده شده:
نژادگرایی نظریهای است که میان نژاد و پدیدههای غیر زیست شناسی مانند دین، آداب، زبان و... رابطه ایجاد کرده برخی نژادها را برتر از دیگر نژادهای بشری میشمارد. در این نظریه برتری نژادی مستقل از شرایط محیطی و اجتماعی رشد افراد عمل کرده و دست تقدیر برخی نژادهای بشر را برتر و برخی دیگر را کهتر گردانیدهاست.
ریشههای نژادپرستی در عصر جدید به نظریات کنت دوگوبینو نویسنده فرانسوی میرسد که آن را در ۱۸۵۳ منتشر نمود. در قرن بیستم بزرگترین حامی نژادگرایی هاستن استوارت چیمبرلین نویسنده آلمانی انگلیسی تبار بود.
معروفترین دولتهای نژادپرست سده بیستم حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی و اسرائیل ( رفتار آپارتایدی اسرائیل با فلسطینیان ) به شمار میروند.
متن کامل :
نژاد پرستی نوع خاصی از تعصب است که بر مبنای استدلالات نادرست و عمومیت دادن برخی خصوصیات به گروهی از انسانها، به گونه ای غیر قابل انعطاف، شکل می گیرد. تعصب از کلمه ی لاتین « پرجودیسم » که به معنای پیش داوری کردن پیش از روشن شدن حقایق است، ریشه می گیرد. هرگاه فردی اجازه دهد عقاید متعصبانه اش مانع از رشد و حرکت دیگری شود تبعیض نژادی رخ داده است. و آنان که همه ی افراد یک نژاد را از برخی مشاغل خاص، مسکن، حقوق سیاسی، فرصتهای تحصیلی یا تعاملات اجتماعی محروم می کنند عاملان تبعیض نژادی هستند.
در قرون گذشته درگیری میان سه نژاد اصلی قفقازی، آسیایی و سیاه پوست همواره وجود داشته که گاه شامل محرومیت های اجتماعی ناشی از خودستایی بوده و زمانی منجر به نسل کشی های تحت حمایت حکومتها شده است. نژاد پرستی احساس ترس یا نفرتی است نا بجا از یک انسان تنها به دلیل نژاد وی. حتی زمانی که رنگ پوست مطرح نباشد عوامل دیگری چون زبان، مذهب، ملیت، تحصیلات، جنسیت یا سن وسال منجر به بروز تعصبات می گردد.
جامعه شناسان، مورخان و انسان شناسان معتقدند وقتی دو گروه با رنگ پوست و ظاهر فیزیکی متفاوت با هم در تماس قرار می گیرند و بر سر یک موضوع رقابت می کنند تبعیض نژادی با شدت و خشونت بیشتری بروز می کند. اما جوامعی که عاری از هر گونه درگیری نژادی هستند از پتانسیل همه ی شهروندان خود بهره برده و بسوی حذف این تعصبات گام می بردارند.
نفرت ما آمریکایی ها، ناشی از مشاهده ی رفتار کوکلاکس کلانها، احساسات غیر انسان دوستانه ای که هیچ پایه و اساسی ندارد و بد رفتاریهای زبانی است که همه ی ما در زندگی روزانه مان تجربه می کنیم. به عقیده ی من مؤثرترین اقدام در جهت توقف این رفتارها گفتگوی معقولانه است بی آنکه خود را درگیر تعصبات کنیم.
در گذشته آفریقاییها به آمریکا آورده می شدند و مجبور بودند تمام عمرشان بدون دریافت مزد کار کنند. همه ی منافع متعلق به ارباب بود، درحالی که او تنها مقدار ناچیزی از آن را صرف تهیه ی غذا، پوشاک و سرپناه برای برده ها می کرد.
اولین آفریقاییها در آمریکا که نه سواد خواندن و نوشتن داشتند و نه حامی و پشتیبانی، همواره از سوی سفید پوستان طرد می شدند. برخورد غیر انسانی با برده های آفریقایی – آمریکایی نمونه ای از وحشیانه ترین شکنجه ها در طول تاریخ است.
ناتوانی در دفاع از خود در برابر آزارهای دیگران ممکن است برای همه ی عمر همچون لکه ی ننگی بر روح انسان باقی بماند . اما ساده تر خواهد بود اگر ما به جای روی آوردن به خشونت و دیگر روشهای دفاعی، برای کمک به آنهایی که مورد خشونت واقع می شوند، با هم یکی شده و سعی کنیم آنها را درک کنیم و بپذیریم تصورات برخی افراد درباره ی این انسانها صحیح نیست.
کودکان ازبدو تولد تا دوازده سالگی اطلاعاتی را از جهان پیرامونشان دریافت می کنند. آنها از طریق مدرسه، خانواده، اطرافیان، دوستان و جامعه آموزش میبینند و همینطور پیام هایی را از کتابها، فیلمها، تلویزیون و دیگر رسانه ها دریافت می کنند و بر اساس این اطلاعات عقاید، نگرش و نظراتشان شکل می گیرد.
نگرش همان احساسات ما نسبت به یک فرد یا ایده است و عقاید ما، پایه و اساس نگرش و رفتار ما با سایر انسان ها محسوب می شوند. آن گاه که عقایدمان متعصبانه باشد، نگرش و رفتارمان نیز متعصبانه خواهد بود. نژاد پرستی عقیده ای است بر اساس استدلال نادرست و تصورات غلط و عمومیت دادن این تصورات. و استریوتایپ یعنی داشتن عقایدی اغراق آمیز درباره ی یک گروه از مردم که با نامگذاری، نسبتهای نژادی و ساختن جوک آغازمی شود.
قربانیان تعصب اغلب خودشان به این عقاید نادرست دامن می زنند. آنها می آموزند با استفاده از روشهایی که برای حیاتشان ضروری است، از خود دفاع کنند. توهین هایی که به یک قوم و نژاد خاص نسبت داده می شود، موجب می شود احساساتی چون رنجش، خشم، شرم، خصومت، محرومیت و پریشانی یکجا در وجود یک فرد جمع شود. دانش آموزان مدارس آمریکا اعتراف می کنند که وقتی عصبانی می شوند، اصطلاحات توهین آمیز نژادی را به کار می برند. من در گذشته در مدرسه مان شاهد آن بودم که دانش آموزان جوکها و اسامی نژادی را به زبان می آوردند اما می گفتند منظوری ندارند واینها فقط یک شوخی است.
نفرت نژادی اغلب منجر به بروز خشونت می شود. امروزه در آمریکا گروههایی وجود دارند که افراد متعلق به بعضی گروهها و مذاهب را در خیابانها مورد ضرب وشتم قرار داده و حتی به قتل می رسانند و به این ترتیب نوع خودسرانه ای از عدالت گستری مورد نظر خود را اعمال می کنند . چنین افرادی معمولا همانند مردم عادی فاقد قدرت هستند، بنابر این غالب این گروهها در پی کسب قدرت بر می آیند . اینها در ساختارهای تشکیلاتی گروههایی مانند نازیها و کوکلاکس کلانها صاحب قدرتی کاذب می شوند . نفرت نژادی ای که قدرت نا محدود پیدا کند، تبدیل به فاجعه خواهد شد . نسل کشی هایی که تحت حمایت نازی های آلمانی رخ داد نمونه ای است از قدرتمند شدن نفرت و کینه . این فاجعه نیز ابتدا از مسایل جزیی تر مانند جوکهای نژادی، آغاز شد و سپس به محدودیت هایی مانند از دست دادن شغل، حقوق شهروندی، حق رای و در نهایت از دست دادن جان منجر شد .
برای توقف نژاد پرستی در آمریکا چه میتوان کرد ؟ سندی معتبر از تاریخ جانسن به نام گزارش کرنرمی گوید : باید استراتژیهایی وجود داشته باشد که موجب تحقق وعده های دموکراسی آمریکایی برای همه ی شهروندان شهری و روستایی، سفید و سیاه، اسپانیایی تبار و هندی-آمریکایی و هر اقلیت دیگری گردد . نمی توان انتظار داشت فقط رنگین پوستان برای مبارزه با نژاد پرستی تلاش کنند . همه ی ما باید از سیاه و سفید و سرخ و زرد، استرالیایی، اکراینی، روسی یا ایرلندی در این راه گام برداریم .
اگر شما با اسمی که به رنگ پوست، نژاد، طرز راه رفتن و یا لهجه ی صحبت کردنتان مربوط می شود نامیده می شوید، نژاد پرستی را تجربه کرده اید .تبعیض نژادی یک موضوع احساسی بسیار تحریک آمیز است و برخورد منطقی و آرام در مقابل آن بسیار مشکل و معمولا اولین واکنش در برابر آن حمله است . بر طبق گزارش آلفرد فلیشمن- خبرنگار روزنامه ی سنت لوییز- تبعیض نژادی یکی از بلاهای جامعه ی آمریکایی امروز است و وقتی مانند زمان حال، در سکوت و بی توجهی، در حال رشد است خطر آن بسیار بیشتر خواهد بود .
اگر به نوع زندگی خود دقت کنیم می بینیم که ما آمریکایی ها حتی متوجه آنچه می گوییم، جوکهایی که به زبان می آوریم و موسیقی ای که گوش می کنیم نیستیم . عده ای از مردم بازی کردن با عقاید دیگران را تنها یک شوخی می پندارند در حالیکه همیشه یک نفر در این میان رنجیده خاطر می شود حتی اگر ناراحتی اش را نشان ندهد .
امروزمردم دنیا خواهان برابری، عدالت و آزادی هستند در حالیکه آمریکا به مظهر تعصب ونژاد پرستی تبدیل شده است . موقعیت امروز و فردای آمریکا از نظر تبعیض نزادی به ما بستگی دارد زیرا این ما هستیم که باید برای توقف آن اقدام کنیم. امروزه این پدیده به بدترین شکل آن در کشورهای جهان سوم مشاهده میشود که تحت تاثیر تلویزیون آمریکایی مردمی که رنگ پوست روشن تر دارند صرف نظر از نژاد و تبار خود بقیه مردم دور و بر خود را سیاه میپندارند.