01-03-2012، 22:37
به آنهايي فکر کن که هيچگاه فرصت آخرين نگاه و خداحافظي را نيافتند.
به آنهايي فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند: «روز خوبي داشته باشي»، و هرگز روزشان شب نشد.
به بچههايي فکر کن که گفتند: «مامان زود برگرد»، و اکنون نشستهاند و هنوز انتظار ميکشند.
به دوستاني فکر کن که ديگر فرصتي براي در آغوش کشيدن يکديگر ندارند و اي کاش زودتر اين موضوع را ميدانستند.
به افرادي فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روي هم ميايستند و بعد «غرور»شان مانع از «عذر خواهي» ميشود، و حالا ديگر حتي روزنهاي هم براي بازگشت وجود ندارد.
من براي تمام رفتگاني که بدون داشتن اثر و نشانهاي از مرگ، ناغافل و ناگهاني چشم از جهان فرو بستند، سوگواري ميکنم.
من براي تمام بازماندگاني که غمگين نشستهاند و هرگز نميدانستند که: آن آخرين لبخند گرمي است که به روي هم ميزنند، و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشستهاند، گريه ميکنم.
به افراد دور و بر خود فکر کنيد...
کساني که بيش از همه دوستشان داريد، فرصت را براي طلب «بخشش» مغتنم شماريد،
در مورد هر کسي که در حقش مرتکب اشتباهي شدهايد.
قدر لحظات خود را بدانيد.
حتي يک ثانيه را با فرض بر اين که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهيد؛ زيرا اگر ديگر آنها نباشند، براي اظهار ندامت خيلي دير خواهد بود!
«ديروز» گذشته است؛ و «آينده» ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه «حال» را درياب چون تنها فرصتي است که براي رسيدگي و مراقبت از عزيزانت داري.
اندکي فکر کن...