داستانی ازمردانگی وسخاوت کوروش کبیر

[اورمان]

البته اون اقوام وحشی سر کورش را بریدند ورئیس قبیله آنها که یک زن بود سر کورش را درون سطل خون کرد وگفت:تو که تشنه خون بودی بخور(زیراپسر آن زن در درگیری باکورش به هلاکت رسید که پسرش فرد جنایتکاری بود.جسد کورش به همت داریوش به ایران آوردند وجسد بی سرش اکنون در پاسارگاد است

اون زنی که تو میگی اسمش تومروس (تومیروس) هستش
اون آدم بسیار محترمی بوده
قبیله او هم به هیچ وجه وحشی نبوده بسیار مردم آرام و صلح طلبی بودند
پسرش هم جنایتکار نبوده برای دفاع ملتش در مقابل کوروش رفته بوده که کوروش اونو مکشه
بعد تومروس به کوروش پیغام میده که انتقام پسرش رو خواهد گرفت
وقتی اونو میکشه سرش رو جدا کرده داخل تشتی از خون انداخته و میگوید آنقدر خون بخور که شاید از خونخواری سیر شی (هردوت هم این مساله رو تو کتابش نوشته)
پیتر پال روبنز- نقاش هلندی قرن هفدهم از این صحنه نقاشیی کشیده که بسیار مشهور هستش تو دنیا

---

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://i26.tinypic.com/spgq3l.jpg