18-01-2013، 9:20
در آنجا ، بر فراز قلهء کوه
دو پایم خسته از رنج دویدن
بخود گفتم : که در این اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن؟
به سوی ابرهای تیره پَر زد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم :
کای خداوند
من او را دوست دارم
دوست دارم .......
دو پایم خسته از رنج دویدن
بخود گفتم : که در این اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن؟
به سوی ابرهای تیره پَر زد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم :
کای خداوند
من او را دوست دارم
دوست دارم .......