15-01-2013، 21:18
هوس کرده ام
باران باشم
بلغزم بر گردنت، دستانت
نم نم، شبنم بشوم بر گونه هایت
هوس کرده ام
برگِ خشک نباشم
لگدمال شده ی پاهایت
هوس کرده ام
پرنده ای باشم
که پرهایش به هم چسبیده
فرورفته در عسلِ چشمانت
هوس کرده ام
الهه باشم
الهه ات باشم..
هوایـــــــــــــــــــــ ــــت را گم کرده ام
کمی "هــــــــــــــا" کن.....
ف ی ل ت ر
کرده است
دل را
درد !
ببین
بــــــــــاز نمی شود!
چه لحــظه ی درد آوريه ...
اون لحظـه كه می پرســه :خوبــی؟
پنــج خط تايپ ميكنــی...
ولــی بجای enter
همه رو پاكـ ميكنــی...
و می نويسی :
خوبــم مرســی تو خوبــی...؟!
باران باشم
بلغزم بر گردنت، دستانت
نم نم، شبنم بشوم بر گونه هایت
هوس کرده ام
برگِ خشک نباشم
لگدمال شده ی پاهایت
هوس کرده ام
پرنده ای باشم
که پرهایش به هم چسبیده
فرورفته در عسلِ چشمانت
هوس کرده ام
الهه باشم
الهه ات باشم..
هوایـــــــــــــــــــــ ــــت را گم کرده ام
کمی "هــــــــــــــا" کن.....
ف ی ل ت ر
کرده است
دل را
درد !
ببین
بــــــــــاز نمی شود!
چه لحــظه ی درد آوريه ...
اون لحظـه كه می پرســه :خوبــی؟
پنــج خط تايپ ميكنــی...
ولــی بجای enter
همه رو پاكـ ميكنــی...
و می نويسی :
خوبــم مرســی تو خوبــی...؟!