06-01-2013، 13:44
از چی بگم ؟
از ما ؟
ما که تازه الان ما شدیم !
پس از خودم بگم ؟
حودم !!؟؟
چه کلمه عجیبی !
کلمه ای که برایم غریبه شده ...
راستش را بخواهی نمیشناسم ...
شاید هم میشناسم اما فراموشش کرده ام ...
چی !! از تو بگم ....؟؟
از تووووووووووووووووووووووووووووو !!!!!
تو ، تو هم خب یه آدم هستی ... دیگه ...
و دیگه اینکه ...
غریبه هستی ...
اما
اما نه چشمانت ، نگاهت آشنا به نظر میرسند ..
دستانت را
بگذار بگذار دستانت را بگیرم ...
میشناسم ، میشناسم ، می می می شناسم ...
این سرما را یادم هست
هست
هست ...
همان سرمایی که جاده ی دلتنگی را
یخ زده ، سرد ، صعب العبور کرد
کرد
کرد تا من نتوانم یک قدم به سویت بدوم ...
و من من من من این جا نشسته ام
درحالیکه تکرارت میکنم ...
تو را و خاطرت را و تمام زندگی را ...
و حالا اینطور دیوانه شده ام
از ما ؟
ما که تازه الان ما شدیم !
پس از خودم بگم ؟
حودم !!؟؟
چه کلمه عجیبی !
کلمه ای که برایم غریبه شده ...
راستش را بخواهی نمیشناسم ...
شاید هم میشناسم اما فراموشش کرده ام ...
چی !! از تو بگم ....؟؟
از تووووووووووووووووووووووووووووو !!!!!
تو ، تو هم خب یه آدم هستی ... دیگه ...
و دیگه اینکه ...
غریبه هستی ...
اما
اما نه چشمانت ، نگاهت آشنا به نظر میرسند ..
دستانت را
بگذار بگذار دستانت را بگیرم ...
میشناسم ، میشناسم ، می می می شناسم ...
این سرما را یادم هست
هست
هست ...
همان سرمایی که جاده ی دلتنگی را
یخ زده ، سرد ، صعب العبور کرد
کرد
کرد تا من نتوانم یک قدم به سویت بدوم ...
و من من من من این جا نشسته ام
درحالیکه تکرارت میکنم ...
تو را و خاطرت را و تمام زندگی را ...
و حالا اینطور دیوانه شده ام