30-12-2012، 15:14
سرميز شام ناگهان به يادت مي افتم
بغض ميكنم واشك در چشمانم حلقه ميزند؛
همه با تعجب مرا نگاه ميكنند
ومن به ناچار به رويشان لبخند ميزنم وميگويم:
چقدر داغ بود... !!!!
بغض ميكنم واشك در چشمانم حلقه ميزند؛
همه با تعجب مرا نگاه ميكنند
ومن به ناچار به رويشان لبخند ميزنم وميگويم:
چقدر داغ بود... !!!!