28-12-2012، 19:23
مانده بودی اگرنازنینم...زندگی رنگ وبوی دگرداشت
این شب سرد وغمگین غربت ....باوجود تو رنگ سحرداشت
باتواین مرغک پرشکسته...مانده بودی اگر بال وپرداشت...
باتو بیمی نبودش زطوفان...مانده بودی اگرهمسفر داشت..
هستی ام رابه آتش کشیدی ...سوختم ..من ...ندیدی ندیدی!
مرگ دل...اگرآرزویت بود..مانده بودی اگرمیشنیدی..
باتو دریا پرازدیدنی بود....شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته درموج باران...درکنار تو..بوسیدنی بود!
این شب سرد وغمگین غربت ....باوجود تو رنگ سحرداشت
باتواین مرغک پرشکسته...مانده بودی اگر بال وپرداشت...
باتو بیمی نبودش زطوفان...مانده بودی اگرهمسفر داشت..
هستی ام رابه آتش کشیدی ...سوختم ..من ...ندیدی ندیدی!
مرگ دل...اگرآرزویت بود..مانده بودی اگرمیشنیدی..
باتو دریا پرازدیدنی بود....شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته درموج باران...درکنار تو..بوسیدنی بود!