25-12-2012، 16:58
می خواهی از چه بگویی قلم
چون درد کشیده ها از درد
چون بی کس شده ها از بی کسی
متنی را که چند شب پیش نوشته ام روبرویم است تماما غم و اندوه و شکایت از دنیا
آری دنیا غمش تمامی ندارد و ما همه این را می دانیم
اما چه سود از این همه گفتم ؟
گفتن از بی وفایی تنهایی دورنگی از ریا و تزویر از خشم و کینه از دروغ شنیدن از محبوب...
این رسم دنیاست...
خسته و دلزده از هر چه محبت بودم که دوستم به من یاد آوری کرد :
دوستی شاید عشق است می سازد و می سوزد و شاید ترانه ایست که هر دم آوایش در دل جاریست که این هر چه که هست زیباست...
آری ...
در عشق سوختن است که می سازد .
اگر درد نبود بی دردی معنا نداشت.
اگر بی مهری نبود مهربانی معنا نداشت.
اگر سختی نبود آسانی بی معنی می شد.
اگر بی وفایی نبود وفاداری معنا پیدا نمی کرد.
اگر نامردی نبود مردانگی نیز بی معنی بود.
اگر دروغ نبود صداقت و راستی معنا نداشت.
و اگر ما تلخی زندگی را نچشیم هیچ گاه متوجه شیرینی لحظه های ناب آن نمی شدیم.
پس تا می توانی زندگی کن چرا که زندگی هر چه که هست زیباست
چون درد کشیده ها از درد
چون بی کس شده ها از بی کسی
متنی را که چند شب پیش نوشته ام روبرویم است تماما غم و اندوه و شکایت از دنیا
آری دنیا غمش تمامی ندارد و ما همه این را می دانیم
اما چه سود از این همه گفتم ؟
گفتن از بی وفایی تنهایی دورنگی از ریا و تزویر از خشم و کینه از دروغ شنیدن از محبوب...
این رسم دنیاست...
خسته و دلزده از هر چه محبت بودم که دوستم به من یاد آوری کرد :
دوستی شاید عشق است می سازد و می سوزد و شاید ترانه ایست که هر دم آوایش در دل جاریست که این هر چه که هست زیباست...
آری ...
در عشق سوختن است که می سازد .
اگر درد نبود بی دردی معنا نداشت.
اگر بی مهری نبود مهربانی معنا نداشت.
اگر سختی نبود آسانی بی معنی می شد.
اگر بی وفایی نبود وفاداری معنا پیدا نمی کرد.
اگر نامردی نبود مردانگی نیز بی معنی بود.
اگر دروغ نبود صداقت و راستی معنا نداشت.
و اگر ما تلخی زندگی را نچشیم هیچ گاه متوجه شیرینی لحظه های ناب آن نمی شدیم.
پس تا می توانی زندگی کن چرا که زندگی هر چه که هست زیباست