20-12-2012، 13:19
من نشانی از تو ندارم.
اما نشانیام را برای تو مینویسم:
در عصرهای انتظار،به حوالی بی كسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا كن.
وارد كوچه پس كوچههای تنهایی شو!
كلبهی غریبیام را پیدا كن.
كنار بید مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهای رنگیام.
در كلبه را باز كن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش را كنار بزن!
مرا خواهی دید با بغضی كویری كه غرق انتظار است.
پشت دیوار دردهایم نشستهام
اما نشانیام را برای تو مینویسم:
در عصرهای انتظار،به حوالی بی كسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا كن.
وارد كوچه پس كوچههای تنهایی شو!
كلبهی غریبیام را پیدا كن.
كنار بید مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهای رنگیام.
در كلبه را باز كن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش را كنار بزن!
مرا خواهی دید با بغضی كویری كه غرق انتظار است.
پشت دیوار دردهایم نشستهام