04-12-2012، 21:43
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-03-2013، 19:02، توسط Azarbayjanliam.)
در جواب آریوبرزن:
عزیز دل، متأسفانه شما این را در نظر نمی گیرید که سازنده یک اجتماع و یا یک شخصیت، فرهنگ می باشد، نه نژاد!
اصلاً از نظر علمی ثابت شده است که در جهان نژاد خالصی وجود ندارد. آیا شما می توانید خلوص نژادی فارسها را اثبات کنید؟
و اینکه متأسفانه، شما جغرافیای حکومتی را در حسب خود، بعنوان جغرافیای نژادی پذیرفته اید! و این در حالی است که نژاد ها، از سالیان بسیار دورتر، و بقولی از بدو آفرینش دچار اختلاط با یکدیگرند، بهمین دلیل هم هست که نژادپرستی، سخن منسوخ شده ایست.
و دیگر اینکه مردم آزربایجان از نظر نژادی نیز، به همزبانان دیگرشان، از آنچه که شما در ذهن خود متصور ساخته اید، بسیار نزدیکترند. و نمونه بارز این ادعا گونه های برآمده، ابروهای نزدیک به چشمان و چشمان تقریباً بادام گونِ اکثریت مردم آزربایجان است، که شما براحتی این فاکتورها را کنار گذاشته و شنیده هایتان را تکرار می کنید. علاوه بر این، دیگر عاملِ «چشم بادامی» بودن مردم شرق، نسبت به نقاط غربی تر، تأثیر دراز مدتِ آب و هوا می باشد، به گونه ای که هر چه از سمت شرق، به غرب، متمایل تر می شویم، درصد چشم بادامی بودن نیز با نسبتی بسیار منظم، کاهش می یابد. همچنین، اگر مطالعه نموده و بنگرید، متوجه خواهید شد که چهره ملل ترک شرقی، نسبت به ملل ترک غربی، با اندکی تفاوت، در اکثر خصوصیات یکسان می باشد. اینها نکاتی نیستند که بتوان براحتی از آنها چشم پوشی کرد!
نمونه دیگری از خلوص فرهنگی مردم آزربایجان، همین رقص آزربایجانی است که سرمنشأ آن جایی جز آزربایجان نمی باشد. اگر مطالعه ای مختصر انجام دهید، خواهید فهمید که هرچقدر از آزربایجان دورتر می شویم، رقصهای ملل ترک نیز ضعیف تر می نمایند. بسیاری از شاخه های این رقص(به جز چندی) مختص آزربایجان می باشد، و اینکه، نه سربازان عثمانی! و نه مغولان! حتی 40% این رقصهای باستانی را هم نمی دانسته اند و نمی دانند! حال آنکه بیایند و به مردم آزربایجان تحمیلشان کنند!. و این به خودی خود، می تواند نشانگر کاملی از خلوص فرهنگی ترکهای آزربایجان باشد.
ضمناً، آیا جمعیت و جغرافیای همه اقوام ترک ایران را می شناسید؟ - ایران کشوری است که در آن متنوع ترین گروه های قومی ترک جهان ساکن اند!. در هیچیک از کشور های آسیایی و یا اروپایی، این تنوع قومی وجود ندارد!
ایران تنها کشوری است که در آن بیش از هشت! گروه قومی ترک، با فرهنگها و لهجه های متفاوت زندگی می کنند! (علاوه بر ترکهای آزربایجان - ترکهای قشقایی (اکثراً ساکن در استان فارس کنونی)، خلج، خمسه، افشار، قارامان، ترکمن، ترکهای خراسان و...). که علاوه بر گروه های آزربایجانی، ترکمن، افشار و قارامان، منزلگاه سایر گروه ها، منحصراً ایران می باشد!(بگذریم که در ایران علاوه بر گروه های ترک یاد شده، ترکهای قیپچاق منجمله ازبک، قیرقیز، تاتار و ... نیز حضور دارند.)
سوال من اینجاست که چگونه سربازان عثمانی و یا مغول! توانسته اند که این تنوع قومی و فرهنگی و زبانی (منحصر!) را در ایران ایجاد نمایند؟
اگر بحث سر این است که کل مردم مرز کنونی ایران، قبل از حمله مغولان و یا عثمانی، فارس بوده اند!، پس چگونه اقوام یاد شده، ترکیزه شده اند (آن هم با فرهنگی متفاوت از ملت غالب!) و بقیه مردم ایران مصون مانده اند؟
خواهشاً به موارد یاد شده دقت نموده و دیدتان را اصلاح کنید.
عزیز دل، متأسفانه شما این را در نظر نمی گیرید که سازنده یک اجتماع و یا یک شخصیت، فرهنگ می باشد، نه نژاد!
اصلاً از نظر علمی ثابت شده است که در جهان نژاد خالصی وجود ندارد. آیا شما می توانید خلوص نژادی فارسها را اثبات کنید؟
و اینکه متأسفانه، شما جغرافیای حکومتی را در حسب خود، بعنوان جغرافیای نژادی پذیرفته اید! و این در حالی است که نژاد ها، از سالیان بسیار دورتر، و بقولی از بدو آفرینش دچار اختلاط با یکدیگرند، بهمین دلیل هم هست که نژادپرستی، سخن منسوخ شده ایست.
و دیگر اینکه مردم آزربایجان از نظر نژادی نیز، به همزبانان دیگرشان، از آنچه که شما در ذهن خود متصور ساخته اید، بسیار نزدیکترند. و نمونه بارز این ادعا گونه های برآمده، ابروهای نزدیک به چشمان و چشمان تقریباً بادام گونِ اکثریت مردم آزربایجان است، که شما براحتی این فاکتورها را کنار گذاشته و شنیده هایتان را تکرار می کنید. علاوه بر این، دیگر عاملِ «چشم بادامی» بودن مردم شرق، نسبت به نقاط غربی تر، تأثیر دراز مدتِ آب و هوا می باشد، به گونه ای که هر چه از سمت شرق، به غرب، متمایل تر می شویم، درصد چشم بادامی بودن نیز با نسبتی بسیار منظم، کاهش می یابد. همچنین، اگر مطالعه نموده و بنگرید، متوجه خواهید شد که چهره ملل ترک شرقی، نسبت به ملل ترک غربی، با اندکی تفاوت، در اکثر خصوصیات یکسان می باشد. اینها نکاتی نیستند که بتوان براحتی از آنها چشم پوشی کرد!
نمونه دیگری از خلوص فرهنگی مردم آزربایجان، همین رقص آزربایجانی است که سرمنشأ آن جایی جز آزربایجان نمی باشد. اگر مطالعه ای مختصر انجام دهید، خواهید فهمید که هرچقدر از آزربایجان دورتر می شویم، رقصهای ملل ترک نیز ضعیف تر می نمایند. بسیاری از شاخه های این رقص(به جز چندی) مختص آزربایجان می باشد، و اینکه، نه سربازان عثمانی! و نه مغولان! حتی 40% این رقصهای باستانی را هم نمی دانسته اند و نمی دانند! حال آنکه بیایند و به مردم آزربایجان تحمیلشان کنند!. و این به خودی خود، می تواند نشانگر کاملی از خلوص فرهنگی ترکهای آزربایجان باشد.
ضمناً، آیا جمعیت و جغرافیای همه اقوام ترک ایران را می شناسید؟ - ایران کشوری است که در آن متنوع ترین گروه های قومی ترک جهان ساکن اند!. در هیچیک از کشور های آسیایی و یا اروپایی، این تنوع قومی وجود ندارد!
ایران تنها کشوری است که در آن بیش از هشت! گروه قومی ترک، با فرهنگها و لهجه های متفاوت زندگی می کنند! (علاوه بر ترکهای آزربایجان - ترکهای قشقایی (اکثراً ساکن در استان فارس کنونی)، خلج، خمسه، افشار، قارامان، ترکمن، ترکهای خراسان و...). که علاوه بر گروه های آزربایجانی، ترکمن، افشار و قارامان، منزلگاه سایر گروه ها، منحصراً ایران می باشد!(بگذریم که در ایران علاوه بر گروه های ترک یاد شده، ترکهای قیپچاق منجمله ازبک، قیرقیز، تاتار و ... نیز حضور دارند.)
سوال من اینجاست که چگونه سربازان عثمانی و یا مغول! توانسته اند که این تنوع قومی و فرهنگی و زبانی (منحصر!) را در ایران ایجاد نمایند؟
اگر بحث سر این است که کل مردم مرز کنونی ایران، قبل از حمله مغولان و یا عثمانی، فارس بوده اند!، پس چگونه اقوام یاد شده، ترکیزه شده اند (آن هم با فرهنگی متفاوت از ملت غالب!) و بقیه مردم ایران مصون مانده اند؟
خواهشاً به موارد یاد شده دقت نموده و دیدتان را اصلاح کنید.