داشتم از جلوی دستشویی رد می شدم، یه دفعه دیدم بابام داره با مسواک من مسواک می زنه! وایسادم به جیغ و هوار و دعوا.بابام گفت: خوب حواسم نبود! بعد که داشت از دستشویی بیرون می رفت، برگشت گفت: حالا نری تلافی کنی با مسواک من مسواک بزنی ها!!
حيـــف نون یه ماشین صفر میخره، بلافاصله زنگ میزنه به 110 میگه فرمون، دنده، کلاج، گاز و ترمز ماشینم نیست، کلاه سرم گذاشتن! پلیس میگه تو حيــــف نون نیستی؟ میگه چرا، میگه صندلی عقب نشستی، برو صندلی جلو بشین!!!
يه روز غضنفر رو به جرم دزدي مي برن دادگاه قاضي ميگه خجالت بکش اين دفعه چهارمته که مياي دادگاه. غضنفر به قاضي ميگه تو خجالت بکش که هر روز اينجايي !
فقط یه ایروونی میتونه یه جمله با ۲۰ فعل بسازه
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگه نمیخوام بیام بذار برم بگیرم بخوابم !
حيـــف نون یه ماشین صفر میخره، بلافاصله زنگ میزنه به 110 میگه فرمون، دنده، کلاج، گاز و ترمز ماشینم نیست، کلاه سرم گذاشتن! پلیس میگه تو حيــــف نون نیستی؟ میگه چرا، میگه صندلی عقب نشستی، برو صندلی جلو بشین!!!
يه روز غضنفر رو به جرم دزدي مي برن دادگاه قاضي ميگه خجالت بکش اين دفعه چهارمته که مياي دادگاه. غضنفر به قاضي ميگه تو خجالت بکش که هر روز اينجايي !
فقط یه ایروونی میتونه یه جمله با ۲۰ فعل بسازه
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگه نمیخوام بیام بذار برم بگیرم بخوابم !