من به دستان تو پل بستم به زیبا تر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنها تر شوم
از تو میخواهم خودت مثل باران از بهار
از تو میخواهم قرار روز های بی قرار
هیچ کس در من جنونم را به تو باور نکرد
هیچ کس حال منه دیوانه را بهتر نکرد
ای که از تو باز هم زلف پریشان خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من همانم که اگر مستم تویی در ساغرم
من از آنی که تو در من ساختی ویرانترم
من به دستان تو پل بستم به زیبا تر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنها تر شوم
از تو میخواهم از این هم با تو تنها تر شوم
از تو میخواهم خودت مثل باران از بهار
از تو میخواهم قرار روز های بی قرار
هیچ کس در من جنونم را به تو باور نکرد
هیچ کس حال منه دیوانه را بهتر نکرد
ای که از تو باز هم زلف پریشان خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من همانم که اگر مستم تویی در ساغرم
من از آنی که تو در من ساختی ویرانترم
من به دستان تو پل بستم به زیبا تر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنها تر شوم