27-08-2024، 2:20
سیگار نصفه کشیدهات رو میندازی تو فنجون قهوه ی نیمه خوردهات.
نگاهت میکنم و میگم: « همه ی کارهات نصفه است؛ حتی عاشق شدنت».
دود سیگار رو بیرون میدی و میگی: « به غیر رفتنم. من کاملاً رفتم، ولی توی دیوانه هنوز منو میبینی و باهام حرف میزنی».
نگاهت میکنم و میگم: « همه ی کارهات نصفه است؛ حتی عاشق شدنت».
دود سیگار رو بیرون میدی و میگی: « به غیر رفتنم. من کاملاً رفتم، ولی توی دیوانه هنوز منو میبینی و باهام حرف میزنی».