15-07-2024، 14:58
1: فکر کن درحال تایپ یک رمان درباره زندگی خودت هستی. اسم رمان رو چی انتخاب میکنی؟؟
هیرایث
2:ژانر رمان رو چی انتخاب میکنی؟
ملودرام/اجتماعی/زندگی نامه
3:اگه بخوای چهره شخصیت رمان یعنی خودت رو برای خواننده ها توصیف کنی چی می نویسی؟؟
همونطور که دستش رو برای کمک به من به سمتم دراز میکرد و خورشید از پشت چهرش به چشمم میتابید با چشم های نیمه باز و تنگ به سختی چهرشو نگاه کردم...
مردی چهارشونه با موهای قهوه ای صاف کمی موج دار بلند تا زیر گوشهاش، ریش هاش که زیر نور آفتاب برق طلایی گونه ای میزد، لب های بزرگ و خطی که از انتهای چشمش مثل موچ شروع شده بود
قیافه نسبتا پخته و شکسته ای داشت که سنش رو ده سال بزرگتر نشون میداد
4:اگه بخوای خصوصیات و شخصیتت رو توضیح بدی چطوری می نویسی؟
گاهی آروم و بی سر و صدا و گاهی بسیار شلوغ بود
انگار بقدری درگیر بحث های بسیار پیچیده با با ثدای بلند با خودش توی ذهن خودش بود که معمولا بار اول که باهاش حرف میزدی متوجه نمیشد و نمیشنید حرفت رو
همیشه راه حل های عجیب و غریب و به ظاهر نشدنی ای داشت که خیلی ساده انجام میشد و جواب میداد ولی بسیار غیر معمول بود
گاهی اوقات بقدری دیر رنج بود که بهت برمیخورد و فکر میکردی کلا جدی نمیگیرتت و گاهی اوقات بقدری روی یک سری مسائل حساس و زود رنج بود که اصلا منطقی نبود
با همه مهربون بود، حتی با غریبه ها ولی در عین مهربونی میتونست با خونسری تمام اسلحش رو دربیاره و جون یک نفر رو بگیره
با حیوانات و بچهای کوچیک به راحتی ارتباط دو طرفه میگرفت و بچه غریبه حتی راحتتر از مادرش توی بغلش میخوابید
تلفیقی از مهربونی و بی رحمی
5:بنظرت پایان رمانت چطوری تموم میشه: (خوب/بد)
بعضیا دلشون برای مِین کاراکتر تنگ میشه و احساس از دست دادن یه چیز با ارزش رو دارن و بعضی ها قضاوتش میکنن که خوب شد که رفت
اصلا از همون اول لایق زنده بودن نبود
6:از کجای زندگیت، یعنی از چه سنی شروع میکنی؟
از سه چهار سالگیم تحلیل میکنم و از اون ببعد روز یه زندگی جدید رو لول آپ تر از روز قبل شروع میکنم توی داستانم
7: رمانت رو برای چه رنج سنی مناسب میدونی؟
ضریب هوشی رو اگه 100 در نظر بگیریم از بیست سال به بالا هر کسی میتونه بنا به درک خودش از محتویاتش استفاده کنه و چیزی که مورد نیازشه یاد بگیره
نه اینکه من خیلی معلم خوبی باشم، نه، میتونه از تجربه اشتباهاتمم خیلی یاد بگیره
8:حالا چهار سوال اول رو درباره نفر قبلیت جواب بدید:
نمیشناسمش متاسفانه
هیرایث
2:ژانر رمان رو چی انتخاب میکنی؟
ملودرام/اجتماعی/زندگی نامه
3:اگه بخوای چهره شخصیت رمان یعنی خودت رو برای خواننده ها توصیف کنی چی می نویسی؟؟
همونطور که دستش رو برای کمک به من به سمتم دراز میکرد و خورشید از پشت چهرش به چشمم میتابید با چشم های نیمه باز و تنگ به سختی چهرشو نگاه کردم...
مردی چهارشونه با موهای قهوه ای صاف کمی موج دار بلند تا زیر گوشهاش، ریش هاش که زیر نور آفتاب برق طلایی گونه ای میزد، لب های بزرگ و خطی که از انتهای چشمش مثل موچ شروع شده بود
قیافه نسبتا پخته و شکسته ای داشت که سنش رو ده سال بزرگتر نشون میداد
4:اگه بخوای خصوصیات و شخصیتت رو توضیح بدی چطوری می نویسی؟
گاهی آروم و بی سر و صدا و گاهی بسیار شلوغ بود
انگار بقدری درگیر بحث های بسیار پیچیده با با ثدای بلند با خودش توی ذهن خودش بود که معمولا بار اول که باهاش حرف میزدی متوجه نمیشد و نمیشنید حرفت رو
همیشه راه حل های عجیب و غریب و به ظاهر نشدنی ای داشت که خیلی ساده انجام میشد و جواب میداد ولی بسیار غیر معمول بود
گاهی اوقات بقدری دیر رنج بود که بهت برمیخورد و فکر میکردی کلا جدی نمیگیرتت و گاهی اوقات بقدری روی یک سری مسائل حساس و زود رنج بود که اصلا منطقی نبود
با همه مهربون بود، حتی با غریبه ها ولی در عین مهربونی میتونست با خونسری تمام اسلحش رو دربیاره و جون یک نفر رو بگیره
با حیوانات و بچهای کوچیک به راحتی ارتباط دو طرفه میگرفت و بچه غریبه حتی راحتتر از مادرش توی بغلش میخوابید
تلفیقی از مهربونی و بی رحمی
5:بنظرت پایان رمانت چطوری تموم میشه: (خوب/بد)
بعضیا دلشون برای مِین کاراکتر تنگ میشه و احساس از دست دادن یه چیز با ارزش رو دارن و بعضی ها قضاوتش میکنن که خوب شد که رفت
اصلا از همون اول لایق زنده بودن نبود
6:از کجای زندگیت، یعنی از چه سنی شروع میکنی؟
از سه چهار سالگیم تحلیل میکنم و از اون ببعد روز یه زندگی جدید رو لول آپ تر از روز قبل شروع میکنم توی داستانم
7: رمانت رو برای چه رنج سنی مناسب میدونی؟
ضریب هوشی رو اگه 100 در نظر بگیریم از بیست سال به بالا هر کسی میتونه بنا به درک خودش از محتویاتش استفاده کنه و چیزی که مورد نیازشه یاد بگیره
نه اینکه من خیلی معلم خوبی باشم، نه، میتونه از تجربه اشتباهاتمم خیلی یاد بگیره
8:حالا چهار سوال اول رو درباره نفر قبلیت جواب بدید:
نمیشناسمش متاسفانه