اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

"برگزیده های کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر"

#1
"برگزیده های کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر"



"برگزیده های کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر"



#بابا_لنگ_دراز
نویسنده: جین وبستر


بابا لنگ‌دراز (Daddy-Long-Legs) یک رمان نامه‌نگارانه دنباله‌دار، اثر جین وبستر، نویسنده آمریکایی است. این رمان اولین بار در سال ۱۹۱۲ منتشر شد.

این داستان ماجراهای قهرمانش را، که یک دختر جوان به نام «جودی آبوت» است، در سال‌های تحصیل در کالج روایت می‌کند. جودی برای یک مرد ثروتمند و خیر که تابه‌حال او را ندیده‌است نامه می‌نویسد.

بابا لنگ‌دراز موفق‌ترین کتاب جِین وبستر است.
بابا لنگ‌دراز نخست به‌صورت دنباله‌دار در مجله آمریکایی خانه بانوان منتشر می‌شد که سرانجام در سال ۱۹۱۲ به صورت کتاب منتشر شد و به فروش بالایی دست یافت. این کتاب تنها یک اثر داستانی ساده نبود، بلکه برانگیزاننده تحرکی برای بهبود وضعیت نگهداری از کودکان یتیم نیز بود.

در سال ۱۹۱۴ نمایش‌نامه موفقی از آن با اقتباس خود وبستر بر روی صحنه رفت. در سال ۱۹۱۹ نیز فیلمی صامت با بازی مری پیکفورد از روی آن ساخته شد. وبستر در سال ۱۹۱۴ دشمن عزیز را به عنوان دنباله‌ای برای بابا لنگ‌دراز منتشر کرد.










آیا به آزادی اراده عقیده دارید؟
من که دارم بی چون و چرا.
من با فیلسوفانی که فکر میکنند اعمال ما جبری است و از عواملی غیر ارادی ناشی میشود، مخالفم و این عقیده را غیر اخلاقی میدانم.
اگر این را قبول داشته باشیم، نباید کسی را به خاطر کارهایش سرزنش کنیم.
اگر آدم به قضا و قدر معتقد باشد، باید دست روی دست بگذارد و بگوید: "خواست خدا هرچه باشد،همان می شود." و آنقدر سر جایش بنشیند تا بمیرد. من به آزادی اراده و همت برای رسیدن به خواسته هایم اعتقاد کامل دارم.
این اعتقاد کوه را جابه جا میکند...!
#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر





اینجا بعضی ها زندگی نمی کنند، مسابقه ی دو گذاشته اند ،
می خواهند به هدفی که در افق دور دست است برسند
و در حالیکه نفسشان به شماره افتاده
می دوند و زیبایی های اطراف خود را نمی بینند ؛
آن وقت روزی می رسد که پیر و فرسوده هستند
و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بی تفاوت است!

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر





در زندگی مشکلات بزرگ نیست که به آدم با اراده احتیاج دارد بلکه به نظرم با خنده به استقبال مشکلات کوچک رفتن، واقعا احتیاج به عزم و اراده دارد.

من هم سعی می کنم چنین اراده ای را در خود به وجود بیاورم. می خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی فقط یک بازی ست و من باید تا آنجا که می توانم ماهرانه و درست آن را بازی کنم. چه در این بازی ببرم و چه ببازم، در هر حال شانه ها را بالا می اندازم و می خندم.

خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند مهم این است که آدم بتواند با چیزهاي کوچک خیلی خوش باشد ...
#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر








بابا لنگ دراز عزیزم
از تو آموختم زندگی چیزهایی نیست که جمع میکنیم،
زندگی قلب هایی است که جذب میکنیم...

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر








بابا لنگ دراز عزیزم ...
نامه نوشتن به کسی که انسان ندیده و نمی شناسد کمی مضحک و سبک است!
اصلاً برای من نامه نوشتن عجیب و غریب است.
من کسی را نداشتم که برایش نامه بنویسم،بنابراین اگر نامه های من درجه یک نیست ببخشید.

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر







بابا لنگ درازِ عزیزم

کسی که در زندگی ‌اش کسی را از ته قلبش دوست دارد همیشه نگران است !
نگران غذا خوردنش
نگران ماشین‌هایی ‌که به او نزدیک میشوند و بوق شان خراب است؛
نگران ویروس‌هایی که دور او میچرخند !
اما بابای عزیزم ...
این‌ها از شیرین‌ترین نگرانی‌‌های دنیا هستند !
از شیرین‌ترین های آن‌ها ...
#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر






بابا لنگ دراز عزیزم؛
تمام ِ دلخوشی ِ دنیای من این است که تو ندانی و من دوستت بدارم.
وقتی می فهمی و میرانی ام؛ چیزی درون ِ دلم فرو میریزد... چیزی شبیه غرور.
بابا لنگ دراز عزیزم؛
لطفاً گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم.
من همین که هستی را دوست دارم...
حتی سایه ات
که هیچوقت به آن نمی رسم....!
#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر








می خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانه ها را بالا بیندازم و بخندم!

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر









تمام تابستان را راجع به شما فکر کردم. بعد از این همه سال تنهایی از اینکه بلاخره یک نفر به من علاقه پیدا کرده!
احساس میکنم خانواده ای پیدا کرده ام و الان بلاخره به کسی تعلق دارم و از این فکر واقعا احساس آرامش میکنم.

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر








《نمیدانم اگر قرار باشد تو را همین فردا ببینم چه باید بگویم!
چیز های زیادی نوشتم و کاغذ های زیادی را مچاله کردم؛
اما بازهم نتوانستم حق مطلب را درست ادا کنم!
اصلا کاش تمام مرد های دنیا مثل تو پدر شدن را از بَر بودند...!》

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر








جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه‌ی خاطرات خوشی که از دیگران داریم آن‌ها را دوست داریم و به آن‌ها وابسته می‌شویم. هرچه خاطرات خوش‌مان از شخصی بیشتر باشد؛ علاقه و وابستگی ما بیشتر می‌شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می‌خواهیم که بیشتر دوست‌مان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
دوستدار تو:
#بابا_لنگ_دراز







بابا لنگ دراز عزیزم
بعضی آدم ها را نمی شود داشت
فقط می شود يک جور خاصي دوستشان داشت
بعضي آدم ها اصلا برای اين نيستند
که براي تو باشند يا تو برای آن ها ...

اصلا به آخرش فکر نمي کني
آنها براي اينند که دوستشان بداري!
آن هم نه دوست داشتن معمولي نه حتي عشق؛
يک جور خاصي دوست داشتن که اصلا هم کم نيست.
اين آدم ها حتي وقتي که ديگر نيستند هم در کنج دلت تا ابد يه جور خاص دوست داشته خواهند شد ...

#بابا_لنگ_دراز
#جین_وبستر
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
"برگزیده های کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر" - מַברִיק - 24-12-2021، 20:19

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  کتاب ۴۸ قانون قدرت
  چکیده کتاب قانون قدرت
  چهل و هشت قانون کتاب قانون قدرت
Book کتاب هنر رندانه به ... گرفتن
Eye-blink کتاب زبان بدن (چگونه افکار دیگران را بخوانیم)
  کتاب باشگاه پنج صبحی ها
Book کتاب رستاخیز مردگان
  کتاب ۳۳ استراتژی جنگ
  کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم
  کتاب هرگز سازش نکنید

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان