دركودكي با جرات بگم كودكي بسياري كردم و هميشه با تعجب ها و سوالام بقيه رو كلافه ميكردم كه يه نوع شيطنت خودش|:
چيپس سوسيس حلوا آلاسكا آبنبات و..به شدت ميخوردم اونم يواشكي و با پولايي كه خودم جمع مي كردم.
يادم پسرعموم يه ايستگاه قطار كامل و ريلش رو داشت ومن از اينكه چطور ميشه خرابش كرد تو فكر بودم/:
سوالا هايي كه درمورد حيوانات بزرگ و كوچك وفقط اين كه يك خانه چطور ساخته ميشه كه سنگينيش روي زمين دووم مياره(:
از آدمايي كه اول ميخنديدند بعد سلام مي كردن متنفربودم چون باورداشتم نقشه ي شومي در رابطه با لپ هام دارن ونقشه هم اكثرا منجر به فرار من بود((:
چيپس سوسيس حلوا آلاسكا آبنبات و..به شدت ميخوردم اونم يواشكي و با پولايي كه خودم جمع مي كردم.
يادم پسرعموم يه ايستگاه قطار كامل و ريلش رو داشت ومن از اينكه چطور ميشه خرابش كرد تو فكر بودم/:
سوالا هايي كه درمورد حيوانات بزرگ و كوچك وفقط اين كه يك خانه چطور ساخته ميشه كه سنگينيش روي زمين دووم مياره(:
از آدمايي كه اول ميخنديدند بعد سلام مي كردن متنفربودم چون باورداشتم نقشه ي شومي در رابطه با لپ هام دارن ونقشه هم اكثرا منجر به فرار من بود((: