《 تـصور ما از کاربران فلشخـور 》

[Mohlek]

سلام"دیدم همه سلام دادن گفتم منم بدم"

میخوام خجالتی نبودنمو"._." بزارم کنار و رک بگم که خیلی بی ادبی._.
البته خیلیا هستنا فقط چون به رومون نمیارن فکر میکنیم خیلی با ادبن .ب قول ننم چوخ بیلمیشدیلَر
حقیقتا کلمه بمولا و ناموسا از تو یاد گرفتم و جالب اینجاست الان به مامانمم یاد دادم و گاهی ازین کلمات زیبا استفاده میکنه درصورتی که نمیدونه....
خلاصه ک همیشه ازت بدم میومد و اگ یادت باشه هردفعه هر لحظه هر ثانیه باهات کل کل میکردم
ولی الان حسی بهت ندارم ._.ولی خب چون میدونم با جنبه ای  "به بچم حشین نمیرسی"واسه همون بعضی وقتا هم کرم هامو رو تو میریزم
ماشالا رکورد زن داریو زدی خواهشا ازون زنات به اقوام بی زنِ ماهم بده دلم عروسی میخواد:>
جدی بودن اصلا بهت نمیاد یعنی هرچیم بگی باور نمیکنم-_-فکر میکنی شوخی میکنی
و اکثرا وقتی تو خیالم غرق میشم برای ساخت انسان ها بصورت مثبتانه بدون شک توشون بودی !مثل کسایی نبودی ک بگم خدایا این اصلا تو ذهنم هچی نمیشه و من نمیتونم بشناسمش!
و تورو یه دلقک ساختم که دوست داشتم باهات بحث کنم
اصلا بحث کردن با بعضیا به ادم اعتماد به نفس میده
و من زورم به خیارایی مث تو و حشین میرسه البته حشین بحثش جداست:>>>>
و وقتی از مدیر اخطار میگیری یا دعوا میکنی ته دلم میگم آخیشش از دستش راحت شدم
و تو هرچی بگی یعنی بگو اینقدر ناراحت میشم؟نههههههه اصلااااo_o
میدونم ذوق کردی ک دختر جذاب و نانازی مث من راجبت نظر داده لطفا پررو نشو:> "الان بعضیا میان میگن فتوشاپه"
خب ازون آرزوهایی که همه واست میکنن اما کمی متفاوت ک ب آرزوهات برسی پسرِ بد._.از زمانی ک وارد دبیرستان شدم گفتن ک رک باش اما دورو نباش._.میبینی چ ذهن خلاقی دارم؟
فعلا

خب
اینو خواستم جداگانه جواب بدم
مرسی رفیق که رک بودنو گذاشتی کنار چون واقعا دوست داشتم اینارو بگی بهم چون میدونستم همچین حسی داری
راستیتشو بخوای
منم اون اوایل خیلی ازت بدم میومد
ولی همیشه
هر وقت از یکی بدم بیاد یا حس بدی بش داشته باشم ؛ مطمعنا میرم جلو
و بهر حال باهاش یه صحبتی میکنم
چون با خودم میگم شاید نظرم راجع بهش عوض شه یا هر چی
ولی خب کاملا مشخص بود که ازم خوشت نمیاد چون تقریبا هیچوقت جوابمو درست ندادی
یا هیچوقت میشه گفت به ریپلای هام جواب ندادی ( تعداد خیلی کمی رو فقط )
تو یه همچین موقعیتی بود که با خودم گفتم خب من تلاشمو کردم
بهر حال به عنوان یه کاربر عادی خواستم با تو هم عین بقیه یه جو دوستانه برقرار کنم اما خب خیلی ازم خوشت نمیومد
تا اینکه دیدم نه تنها ازم خوشت نمیاد
بلکه بدت هم میاد
ینی چی
ینی تو یه تایمی اگه بهونه دستت میدادم ؛ مطمعنا یه کرمی چیزی میریختی
مثلا یادمه تون اوایل پستامو گزارش میزدی که بن شم و چنبار هم بن شدم سر گزارش هات ( دقیق نمیدونم ولی از رفتارت معلوم بود که کار توعه )
و خب خیلی حرصم میگرفت وقتی میدیدم من و حسین همزمان یه حرفی رو میزنیم
اما مال من گزارش میخوره (((: و این باعث میشد تا چن ساعت فکر کنم ببینم من ‌‌‌‌واقعا چیکار کردم که تا این حد باهام بدی
البته امیدوارم اشتباه کرده باشم و تو گزارش نزده باشی اما خب اگه زدی هم عیب نداره
بهر حال گذشته دیگه (((=

یا مثلا وقتایی که بن میشدم
تو گ.آ به دوستام میگفتی برین اینو جمش کنین و آدم باید ادب داشته باشه و فلان
که این واقعا آزارم میداد
چون تو اون زمانی که اونجا بودم تقریبا نصف بچه ها با سانسور یا بی سانسور فحش میدادن و تو حتی سپاسشون هم میزدی
البته این میتونه یکمی نشون بده که تو ظاهر بین یا سطحی نگری شاید ( منظور بدی ندارم از حرفم ) چون دقیقا اینکه ازم بدت میاد یا نه رو با سپاس ها و حرف زدن پشت سرم ( در گاهی موارد فقط ) نشون میدادی و خب با همه حس بدی که بت داشتم
هیچوقت اینکارارو انجام نمیدادم و بنظرم بچه بازی میومد یه حالتی
و همینطور هیچوقت به نبودت راضی نبودم
ینی درسته بات حال نمیکردم
ولی برعکس تو هیچوقت دلم نمیخواست از فلش بری کلا و اگه یادت باشه وقتی که بن شده بودی دو سه بار تگت هم کرده بودم
و نکته جالب این بود که سعی میکردی گاهی اوقات منو بی ارزش نشون بدی یه حالتی البته اینارو حدسم بم میگه
خلاصه اینکه الان بعد اینهمه مدت
حسم بت یه حس خنثی عه و واقعا هیچ حس خاصی نسبت بم ندارم
نه من اون دیو پلیدی ام که تو در ذهنت ازم ساختی و نه تو اون آدم کینه ای که من تو ذهنم ازت ساختم  (:

پ.ن :
تو این تصورت چنبار با منو با حسین مقایسه کردی و گفتی اون ازم بهتره
یبارم گفتی من دلقکی ام که از سر احمق بودن ؛ وقتی بام بحث میکنی اعتماد به نفس میگیری و میگی خداروشکر که من اینجوری نیستم
اینا زیاد خوب نبود ولی خب عیب نداره ((=