24-08-2021، 20:07
• به نام دختر ،
به نام ِدخترهای ِ موفرفری ِ مو لَخت ِ مو بلند ُ مو کوتاه ...
به نام دخترهایی با چشمهایی به رنگ ِدل ِ شب ، دخترهایی با چشمهایی به سبزی ِ شمال و جنگلهایش ، دخترانی با چشمهایی آبی تر از آبی ِ آسمان و دخترهایی که هنوز در قهوه ای ِ چشمهایشان شعری برای گفتن هست و امیدی برای ادامه دادن و ته مانده ذوقی برای نوشتن ...
به نام ِ دخترهایی با قلبهای ِ رنگارنگ .
مشکی سبز بنفش آبی قرمز اصلا
چه فرقی میکند !نامِ دختر خودش
رنگ می بخشد به این دنیا و به این واژه ها .
به نام ِ همه ی دخترهایی که بعد از شکسته شدن ِ بالهایشان دوباره تلاش کرده اند برای ِ
پروانه شدن ، و با وجود اشکها و هق هقهای ِ ساعت سه ی ِ نصف ِ شبیشان ، کم نیاورده اند .دخترهایی که از شکست پل ِ خوشبختی
ساخته اند .
من هم یکی از همین دخترها هستم ،
لیلی نیستم که مجنون قصهام شوی ...
آیدا نیستم که خدای ِ کوچکت باشم !
من حتی سیندرلای توی افسانه ها هم نیستم
که کفش به دست دنبالم بگردی ...
من یک دختر هستم .
و همین دختر بودنم هست که مرا
زیبا می کند . مرا قدرت می بخشد ...
اگر مادر شدی ، میشود حتی اگر دخترت بیست و چند ساله بود باز هم لالایی ِ شبهای خسته اش شوی ؟! موهای ِ بلندش را ببافی یا اصلا موهای کوتاهش را نوازش کنی ؟!
اگر پدر شدی ، میشود تکیه گاه محکمی باشی ؟! و هر روز بیشتر از دیروز هوای ِ دخترت را داشته باشی ؟!
شاید قدش بلند شود و سنش بالا برود
اما این دختر همیشه دختر کوچک بابایش میماند ...
میشود اگر برادر شدی ، جای سخت گیری هایی که شاید خیلی بی مورد باشد
پای درددل های ِ خواهرت بنشینی؟!
و گاهی با خریدن چیزهایِ کوچک
دلش را شاد کنی؟!
میشود اگر روزی فهمیدی دختری
از ته دوستت دارد ، واقعا دوستت دارد
جای شکستن ِ قلبش ، برایش بجنگی؟!
جای اینکه مدام خودخواه باشی
کمی هم به گریه هایی که بخاطر تو بوده است
فکر کنی ؟!
یک دختر ارزش این را دارد که تو برایش بجنگی ...
به نام ِ همه یِ دخترهایی که ، نه مثل یک مرد قوی بلکه مثل یك دختر قوی بوده اند ،
درست مثل یك دختر .
به نام ِدخترهای ِ موفرفری ِ مو لَخت ِ مو بلند ُ مو کوتاه ...
به نام دخترهایی با چشمهایی به رنگ ِدل ِ شب ، دخترهایی با چشمهایی به سبزی ِ شمال و جنگلهایش ، دخترانی با چشمهایی آبی تر از آبی ِ آسمان و دخترهایی که هنوز در قهوه ای ِ چشمهایشان شعری برای گفتن هست و امیدی برای ادامه دادن و ته مانده ذوقی برای نوشتن ...
به نام ِ دخترهایی با قلبهای ِ رنگارنگ .
مشکی سبز بنفش آبی قرمز اصلا
چه فرقی میکند !نامِ دختر خودش
رنگ می بخشد به این دنیا و به این واژه ها .
به نام ِ همه ی دخترهایی که بعد از شکسته شدن ِ بالهایشان دوباره تلاش کرده اند برای ِ
پروانه شدن ، و با وجود اشکها و هق هقهای ِ ساعت سه ی ِ نصف ِ شبیشان ، کم نیاورده اند .دخترهایی که از شکست پل ِ خوشبختی
ساخته اند .
من هم یکی از همین دخترها هستم ،
لیلی نیستم که مجنون قصهام شوی ...
آیدا نیستم که خدای ِ کوچکت باشم !
من حتی سیندرلای توی افسانه ها هم نیستم
که کفش به دست دنبالم بگردی ...
من یک دختر هستم .
و همین دختر بودنم هست که مرا
زیبا می کند . مرا قدرت می بخشد ...
اگر مادر شدی ، میشود حتی اگر دخترت بیست و چند ساله بود باز هم لالایی ِ شبهای خسته اش شوی ؟! موهای ِ بلندش را ببافی یا اصلا موهای کوتاهش را نوازش کنی ؟!
اگر پدر شدی ، میشود تکیه گاه محکمی باشی ؟! و هر روز بیشتر از دیروز هوای ِ دخترت را داشته باشی ؟!
شاید قدش بلند شود و سنش بالا برود
اما این دختر همیشه دختر کوچک بابایش میماند ...
میشود اگر برادر شدی ، جای سخت گیری هایی که شاید خیلی بی مورد باشد
پای درددل های ِ خواهرت بنشینی؟!
و گاهی با خریدن چیزهایِ کوچک
دلش را شاد کنی؟!
میشود اگر روزی فهمیدی دختری
از ته دوستت دارد ، واقعا دوستت دارد
جای شکستن ِ قلبش ، برایش بجنگی؟!
جای اینکه مدام خودخواه باشی
کمی هم به گریه هایی که بخاطر تو بوده است
فکر کنی ؟!
یک دختر ارزش این را دارد که تو برایش بجنگی ...
به نام ِ همه یِ دخترهایی که ، نه مثل یک مرد قوی بلکه مثل یك دختر قوی بوده اند ،
درست مثل یك دختر .