°• گـُـفـتــگـوےِ آزاد [448] •°

[فرنودِ بن گیومرث]

اوکی. این خیلی جالب شد.
مثالی که راجع به طی العرض زدی و ارتباطش با بی زمانی. یه جا خرقانی -که یه عارفه- می‌گه من ابن الوقت نیستم من ابوالوقتم.

توی فرمول های مربوط به نیرو و حرکت و این ها هم همیشه زمان هست درسته؟ کاش یکم فیزیک می‌‌خوندم.

پس اگه همه چیز ساکن باشه دیگه هیچ جوره موضوع زمان تعریف نمی‌شه؟
مثل یه نقّاشی؟

خرقانی عجب حرفی زده ! بیشتر هم بین همون عرفا بوده که تو عالم شهود از بعد زمان و مکان خارج میشدن

درسته! و چقدر عجیب و ترسناکه وقتی بهش فکر میکنم
دارم یک شهرو تصور میکنم بدون هیچ حرکتی
اصلا گفتن زمان برای دنیای ماده ست . ماده ست که حرکت داره و فناپذیره به خاطر حرکتش
این فناپذیریش هم به خاطر گذر زمانه
خارج از دنیای ماده چی ؟ یعنی تو عالم ماوراالطبیعه یا متافیزیک حرکت وجود نداره؟ که میگن زمان هم وجود نداره؟

متاسّفانه این‌جا سقفِ اطّلاعات من خیلی کوتاهه. یعنی وقتی می‌گی‌ ماوراالطبیعه مغز کوچکم می‌گه که موجوداتِ ماورایی مگه حرکت نمی‌کنند؟ و مگه خود اون موجودات بخشی از خود اون جهان نیستند؟
و از طرفی شاید این فهم من از ماوراالطبیعه خطا باشه.

ولی یه سوال برام ایجاد شد وقتی راجع به حرکت حرف زدیم. پارمنیدس برخلاف سایر فلاسفه عصر خودش معتقد بود جهان واحد و بی حرکته. اون حرکت با حرکتی که ما می گیم اگر منطبق باشه زمان رو چه طور توضیح می‌داده آقای پارمنیدس؟

پس وقتشه بریم کتب راجع به پارمنیدس رو بگردیم شاید حرف از زمان زده باشه و یک توصیف جدید پیدا کنیم یاه یاه یاه