11-05-2021، 9:41
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-05-2021، 9:41، توسط ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ.)
یک روز می آیی که من ، دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی، نه یقین، مست و خمارت نیستم
پاییز تو سر می رسد، قدری زمستانی و بعد
گل می دهی، نو می شوی، من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام، دور از کدورت های دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم(:
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی، نه یقین، مست و خمارت نیستم
پاییز تو سر می رسد، قدری زمستانی و بعد
گل می دهی، نو می شوی، من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام، دور از کدورت های دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم(:
#No feeling