≈ گفتگـو آزاد نسخـ ـه 421 ≈

[THEDARKNESS]

سلام اونی چان ۰-۰
راستشو میگم ولی ناراحت نشو باشه؟
یه چند وقت روزانه پیام میداد بهم ازم در مورد نمیدونم اوتاکو یا آرمی کیه و بی تی اس کیه سوال پرسید منم بهش جواب دادم ازم تعریف کرد که چقدر اطلاعات دارم و تشکر کرد
هیچی منم گفتم خواهش میکنم بعدش هر روز پیام میداد میگفتی چطوری خوبی؟
منم جواب میدادم بعدش فهمیدم قبلا با استاد آرمی رل بوده به کسی نگیا
هیچی بعدش هی پیام میداد بعد یه روز بهم گفت تو خیلی بامزه ایو آدمو میخندونی و اینا بیا رل بزنیم!
من گفتن من بچم سیزده سالم بیشتر نیست تو دانشگاه میری و اینا من نمیخوام ولی خب هی پیام میداد
اعصابم خورد شده بود و ناراحت بودم از طرفیم میترسیدم بهت بگم اونی چان میترسیدم ناراحت شی
به آنجل اویل چون رمز اکانتمو داشت بهش گفتم به جای من پیام بده چون خودم نمیتونستم جدی حرف بزنم عیبم همینه!
بعدش دیدم ول نمیکنه خودم بهش گفتم ولم کنه تا ولم کرد
اون چند روز اول یکم ناراحت بودم راستش...برای همینم چند روز غیبم زده بود اونی چان ولی خب میترسیدم بگم استادم ناراحت شه برای همینم گفتم سرم شلوغه و بابام تنبیهم کرده
من هنوز بچم نباید این چیزا رو بهم میگفت خب...
ببخشید اونی چان

اینو الان برای اونی چان فرستادم تعریف کرده بودم همینو کپی پیست کردم اینجا بخدا تقصیر من نبود

کسی نمیگه تقصیر توعه میخوایم اون پسره هیز بیشعورو ادم کنیم. البته کنم.

---

@"Ƥᴏᴏᴏи"
بیچاره ایموتوم.
الان بهترین کار چیه؟ برم پیویش یکم خوردش کنم یا ولش کنم؟

شما کاری نداشته باشین من هستم D:

 
شدی مدیر واقعی!