02-04-2021، 7:48
تمدن کهنه و فرسوده باورهای یخ زده ،تا کی باید همچون کوهی از یخ بر روی اقیانوس باورهایمان شناور بماند
گاهی باید همچون بهار پوست انداخت و همچون گل جوانه زد
گاهی بی هیچ بهانه باید خندید باید دوست داشت وباید آغوش گشود برای سَرریز شدن لیوان محبت
عادت هایمان همانند چمدانی کهنه ای می ماند که هرسال با خود همراه سال جدید میکنیم وغافلیم از خانه تکانی دلی که غبار گرفته وچرک آلودست
گاهی یادمان میرود که برای خودمان یک شاخه گل بخریم و به مهمانی دلی برویم که یکسال، هزاران بار آزُردیم
گاهی باید یه چای با دمنوش های از معرفت و عشق وبا عطر خوش خاطره های روزهای شاد دَم کرد و موزیکی از جنس قطرات باران گوش داد
کتاب حافظ را باز کرد ونیتی به پاس زیباترین آرزو گرفت وهفت سین امسال را به هزاران آرزو در سیزده به در گره زد.
گاهی باید همچون بهار پوست انداخت و همچون گل جوانه زد
گاهی بی هیچ بهانه باید خندید باید دوست داشت وباید آغوش گشود برای سَرریز شدن لیوان محبت
عادت هایمان همانند چمدانی کهنه ای می ماند که هرسال با خود همراه سال جدید میکنیم وغافلیم از خانه تکانی دلی که غبار گرفته وچرک آلودست
گاهی یادمان میرود که برای خودمان یک شاخه گل بخریم و به مهمانی دلی برویم که یکسال، هزاران بار آزُردیم
گاهی باید یه چای با دمنوش های از معرفت و عشق وبا عطر خوش خاطره های روزهای شاد دَم کرد و موزیکی از جنس قطرات باران گوش داد
کتاب حافظ را باز کرد ونیتی به پاس زیباترین آرزو گرفت وهفت سین امسال را به هزاران آرزو در سیزده به در گره زد.