28-03-2021، 8:43
بیشتر مردم زندگی نمی کنند،
فقط باهم مسابقه ی دو گذاشته اند
می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند
ولی در گرماگرم رفتن آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند
که چشم شان زیبایی ها و آرامش سرزمینی که از آن می گذرند نمی بینند
و یک وقت چشم شان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند
و دیگر فرقی برایشان نمی کند که به آن هدف رسیده اند یا نرسیده اند
من تصمیم گرفتم که سر راه بنشینم و حتی اگر نویسنده ی بزرگی نشوم
یک عالم خوشی های کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم.
بابا لنگ دراز/ جین وبستر
فقط باهم مسابقه ی دو گذاشته اند
می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند
ولی در گرماگرم رفتن آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند
که چشم شان زیبایی ها و آرامش سرزمینی که از آن می گذرند نمی بینند
و یک وقت چشم شان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند
و دیگر فرقی برایشان نمی کند که به آن هدف رسیده اند یا نرسیده اند
من تصمیم گرفتم که سر راه بنشینم و حتی اگر نویسنده ی بزرگی نشوم
یک عالم خوشی های کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم.
بابا لنگ دراز/ جین وبستر