25-03-2021، 14:31
رو ب روش نشستم همراه با صبحت متقابلمون لقمه اولو ک گرفتم ،صدای کوچولوی کنارم بلند شد :مگ قهر نبودین
داشت لقمه خودشو میگرفت ک ی نگاه عجیب بهم انداخت نتونستم بخونمش،منتظر جواب؟ دلخوری از وفا نکردن ب قولا؟ دلخوری از نسنجیده حرف زدنا؟ ازار و اذیت از عذر خواهی کردنا؟ چی بود؟ رو ب کوچولوی فضول گفت :نه قهر نیستیم ،من دیگ چیزی نمی گم دیگ کاری نمیکنم ،دیگ قهر نمیکنم ،سخته ولی باید بیخیال بودن رو بخصوص با ایشون یاد بگیرم ،بعضیا از دور قشنگن و ای کاش ک ...
داشت لقمه خودشو میگرفت ک ی نگاه عجیب بهم انداخت نتونستم بخونمش،منتظر جواب؟ دلخوری از وفا نکردن ب قولا؟ دلخوری از نسنجیده حرف زدنا؟ ازار و اذیت از عذر خواهی کردنا؟ چی بود؟ رو ب کوچولوی فضول گفت :نه قهر نیستیم ،من دیگ چیزی نمی گم دیگ کاری نمیکنم ،دیگ قهر نمیکنم ،سخته ولی باید بیخیال بودن رو بخصوص با ایشون یاد بگیرم ،بعضیا از دور قشنگن و ای کاش ک ...