عشق می ورزم به تو دشنام بارم می کنند
پشت سر با حرفشان بی اعتبارم می کنند
گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته ام
مردمان این زمانه سنگسارم می کنند
چشمهایت چشمهایت چشمهایت نازنین
بیقرارم بیقرارم بیقرارم می کنند
دوستانی را که عمری واقعی پنداشتم
خون دل در اشکهای بی شمارم می کنند
خسته ام از تیرگی ها روز می خواهد دلم
این جماعت راهی شب های تارم می کنند
لاله های باغ را روزی به آتش می کشند
با همین ترفند یک شب داغدارم می کنند
سال های سال من بر مردمان چشم تو
عشق می ورزم ولی دشنام بارم میکنند
#فرامرز_عرب_عامری
پشت سر با حرفشان بی اعتبارم می کنند
گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته ام
مردمان این زمانه سنگسارم می کنند
چشمهایت چشمهایت چشمهایت نازنین
بیقرارم بیقرارم بیقرارم می کنند
دوستانی را که عمری واقعی پنداشتم
خون دل در اشکهای بی شمارم می کنند
خسته ام از تیرگی ها روز می خواهد دلم
این جماعت راهی شب های تارم می کنند
لاله های باغ را روزی به آتش می کشند
با همین ترفند یک شب داغدارم می کنند
سال های سال من بر مردمان چشم تو
عشق می ورزم ولی دشنام بارم میکنند
#فرامرز_عرب_عامری