23-01-2021، 8:34
هَر روز با خودم می گم این یه سَرابه
مگه آدم میتونه تو بیداری بخوابه!
دیگه صدای قَلبت نِمیرسه به گوشم
نمیدونم کجایی ولی مِشکی می پوشم
منو باد میبره ولی
یاد تو مثل داغه رو دوشَم
باز یه بغض تازس توی این سینه
باز یه حسرت روی قلبم می شینه
مثل ماهی که میریزه اشکاش تو دریا و نمیبینه
باز یه بغض تازس توی این سینه
باز یه حسرت روی قَلبم می شینه
مثلِ ماهی که میریزه اشکاش تو دریا
و کسی نمیبینه
سخته بچه تو بزرگ کنی بعدش ببینی رفته
سخته ی گلوله وسط سرش ببینی رفته
مگه چی خواستی که نبینه آخرش
یه روزی رو زمین مادرش
در پی آرامش می گشت
که یهو کشتنش عجیبه باورش
مردم این روزآ اشک دارن
اگه حرفم بزنن که تش پارن
اینا نه اونا که غش دارن واسه تو مردمن
مابقی اشرارن
توی مکتب تو کشتن حلاله
بدون این مردمو کشتن نداره
ببین مگه هست کسی که پشت هم نناله
اینا گرسنه شونه لامصب مُشتم حلالت
چطور دلت اومد چه راحت تیر و بستی
رو جوونی که مادر اونو می پرستید
مادرایی که تو بهداری پای تختن
مگه آدم میتونه تو بیداری بخوابه!
دیگه صدای قَلبت نِمیرسه به گوشم
نمیدونم کجایی ولی مِشکی می پوشم
منو باد میبره ولی
یاد تو مثل داغه رو دوشَم
باز یه بغض تازس توی این سینه
باز یه حسرت روی قلبم می شینه
مثل ماهی که میریزه اشکاش تو دریا و نمیبینه
باز یه بغض تازس توی این سینه
باز یه حسرت روی قَلبم می شینه
مثلِ ماهی که میریزه اشکاش تو دریا
و کسی نمیبینه
سخته بچه تو بزرگ کنی بعدش ببینی رفته
سخته ی گلوله وسط سرش ببینی رفته
مگه چی خواستی که نبینه آخرش
یه روزی رو زمین مادرش
در پی آرامش می گشت
که یهو کشتنش عجیبه باورش
مردم این روزآ اشک دارن
اگه حرفم بزنن که تش پارن
اینا نه اونا که غش دارن واسه تو مردمن
مابقی اشرارن
توی مکتب تو کشتن حلاله
بدون این مردمو کشتن نداره
ببین مگه هست کسی که پشت هم نناله
اینا گرسنه شونه لامصب مُشتم حلالت
چطور دلت اومد چه راحت تیر و بستی
رو جوونی که مادر اونو می پرستید
مادرایی که تو بهداری پای تختن