توی کوچه پس کوچه ها دنبالش بودم هوا خیلی سرد بود ولی فقط یه تیشرت تنم بود
یهـ پیر زن اودم بهم گفت: پسرم سردت نیس
با لبخندی گفتم: با گرمای خاطراتش خودمو گرم میکنم(:
یهـ پیر زن اودم بهم گفت: پسرم سردت نیس
با لبخندی گفتم: با گرمای خاطراتش خودمو گرم میکنم(: