08-12-2020، 9:07
عبدالحمید دوم (به ترکی عثمانی: عبد الحمید ثانی) سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ تا ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ در قلمرو عثمانی حکومت کرد. صدراعظم او در تلاش برای اصلاح دولت به طراحی مشروطیت و ایجاد مجلس قانونگذاری اقدام کرد. قانون اساسی جدید، آزادی فردی را تضمین میکرد در حالی که هنوز اختیارات اساسی با سلطان بود. فشار از جانب اروپا سلطان عبدالحمید را وادار ساخت تا با قانون اساسی موافقت نماید، اما او در سال ۱۸۷۸ مجلس را منحل کرد و بار دیگر حکومت مطلقه را برقرار کرد. سلطان عبدالحمید با ساخت مدارس، مساجد، خطوط راهآهن و تلگراف در جهت پیشرفت عثمانی گام برداشت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زندگینامه
عبدالحمید متولد سال ۱۸۴۲ میلادی و فرزند سلطان عبدالمجید است در سن هفت سالگی مادرش را از دست داد و همسر دوم عبدالمجید که عقیم بود عبدالحمید را خیلی دلسوزانه بزرگ کرد.
عبدالحمید فردی هوشیار، سیاسی، ادیب، شاعر و مسلط بر زبانهای عربی، فارسی و ترکی بود و بسیاری از کتب ادبی و تصوف را مطالعه کرده بود. عبدالحمید بعد از عزل برادرش مراد در اوت سال ۱۸۷۶ در حالی که ۳۴ سال سن داشت قدرت امپراتوری عثمانی را بهعهده گرفت؛ و با توجه به عنایت وی به دین اسلام او را بنام خلیفه خطاب میکردند و شخصیتهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی و رؤسای دینی مناطق مختلف مسئولیت و خلافتش را تهنیت گفته و بهمحض در دست گرفتن قدرت شادیکنان توپهایی شلیک کردند و در استانبول سه روز جشن و سرور برگزار گردید و با حضور شیخالاسلام و بزرگان دین در مسجد جامع ابوایوب انصاری مراسم نهائی بیعت برگزار شد.
زمانی که عبدالحمید ثانی زمام امور را بهدست گرفت، دولت عثمانی غرق در بدهیهای خارجی بود و وی در جهت بهبودی وضعیت اقتصادی و پرداخت بدهیهای خارجی اقداماتی را انجام داد.
عبدالحمید در جهت اصلاحات داخلی اقدام نمود و به مسیحیان و غیر مسلمانان تا حد زیادی آزادی اعطا کرد، تا شاید از فشار اروپا بکاهد.
عبدالحمید حاضر به پیروی از تمدن غرب نبود و معتقد بود شرق و اسلام خود دارای تمدن قوی و مثال زدنی هستند و نیازی به تمدن و فرهنگ غرب ندارند. وی به قدرت والیان خود در مناطق مختلف افزود و تغییراتی کمی و کیفی در ولایت والیان خود داد. در نظام قضائی و نظامی اصلاحات ملموسی معمول گردید و دانشکدههای مختلف را دایر کرد و جوانان ترک را به علوم روز مسلح نمود. خطوط راهآهن را توسعه داد و راهآهن بین دمشق و مدینه را احداث کرد همچنین خانهٔ سالمندان، دارالفنون، دارالنفوس عمومی و مدارس عالی تأسیس کرد.
در دوران عبدالحمید رشد فرهنگ چشمگیر و نشر و چاپ کتب و ورود کتابها و مجلات کاملاً آزاد بود، به همین دلیل روزگار وی به عنوان دوره رشد فرهنگ و از بهترین دوران خلافت عثمانیها نام گرفت و زبان زد شد.
در دوران عبدالحمید انقلابها و شورشهایی در مناطق مختلف از جمله در منطقه هرزگوین شعلهور گردید که خواست اولیهٔ آنها اصلاحات بود لیکن بعداً مشخص شد اصلاحات فقط یک بهانه بودهاست.
روسیه به عثمانی حمله کرد و در نهایت در شهر سان استفانوس در کنار دریای مرمره با امضاء قرار دادی جنگ به آتشبس مبدل گشت که از مفاد صلحنامه مشخص است نتیجه به نفع روسیه تمام شدهاست.
از سال ۱۲۹۹ قمری فرانسه، تونس را اشغال و انگلیس در سال ۱۳۰۰ قبرس را اشغال کرد. دایره امپراتوری عثمانی هر لحظه محدودتر گردید. عبدالحمید به این نتیجه رسید که دولت وی توان مقاومت با غرب را ندارد مگر با یک تاکتیک و برنامهٔ جدید؛ لذا با استفاده از مقام خلافت خود طرح جامعه اسلامی را مطرح کرد و مسلمانانی که معتقد بودند ضعف دولت عثمانی در نتیجه دوری از اسلام و شریعت اسلام است از طرح جامعه اسلامی استقبال کردند و بزرگانی چون سید جمال الدین اسدابادی و مصطفی کامل از مصر و ابوالهدی از سوریه و عبدالرشید از سیبری و حرکت سنوسیه در لیبی از تشکیل جامعه اسلامی پشتیبانی کردند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![عبدالحمید دوم](http://dl.akskhor.ir/uploads1/800px-Abdülhamid-II-of-Turkey.jpg)
زندگینامه
عبدالحمید متولد سال ۱۸۴۲ میلادی و فرزند سلطان عبدالمجید است در سن هفت سالگی مادرش را از دست داد و همسر دوم عبدالمجید که عقیم بود عبدالحمید را خیلی دلسوزانه بزرگ کرد.
عبدالحمید فردی هوشیار، سیاسی، ادیب، شاعر و مسلط بر زبانهای عربی، فارسی و ترکی بود و بسیاری از کتب ادبی و تصوف را مطالعه کرده بود. عبدالحمید بعد از عزل برادرش مراد در اوت سال ۱۸۷۶ در حالی که ۳۴ سال سن داشت قدرت امپراتوری عثمانی را بهعهده گرفت؛ و با توجه به عنایت وی به دین اسلام او را بنام خلیفه خطاب میکردند و شخصیتهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی و رؤسای دینی مناطق مختلف مسئولیت و خلافتش را تهنیت گفته و بهمحض در دست گرفتن قدرت شادیکنان توپهایی شلیک کردند و در استانبول سه روز جشن و سرور برگزار گردید و با حضور شیخالاسلام و بزرگان دین در مسجد جامع ابوایوب انصاری مراسم نهائی بیعت برگزار شد.
زمانی که عبدالحمید ثانی زمام امور را بهدست گرفت، دولت عثمانی غرق در بدهیهای خارجی بود و وی در جهت بهبودی وضعیت اقتصادی و پرداخت بدهیهای خارجی اقداماتی را انجام داد.
عبدالحمید در جهت اصلاحات داخلی اقدام نمود و به مسیحیان و غیر مسلمانان تا حد زیادی آزادی اعطا کرد، تا شاید از فشار اروپا بکاهد.
عبدالحمید حاضر به پیروی از تمدن غرب نبود و معتقد بود شرق و اسلام خود دارای تمدن قوی و مثال زدنی هستند و نیازی به تمدن و فرهنگ غرب ندارند. وی به قدرت والیان خود در مناطق مختلف افزود و تغییراتی کمی و کیفی در ولایت والیان خود داد. در نظام قضائی و نظامی اصلاحات ملموسی معمول گردید و دانشکدههای مختلف را دایر کرد و جوانان ترک را به علوم روز مسلح نمود. خطوط راهآهن را توسعه داد و راهآهن بین دمشق و مدینه را احداث کرد همچنین خانهٔ سالمندان، دارالفنون، دارالنفوس عمومی و مدارس عالی تأسیس کرد.
در دوران عبدالحمید رشد فرهنگ چشمگیر و نشر و چاپ کتب و ورود کتابها و مجلات کاملاً آزاد بود، به همین دلیل روزگار وی به عنوان دوره رشد فرهنگ و از بهترین دوران خلافت عثمانیها نام گرفت و زبان زد شد.
در دوران عبدالحمید انقلابها و شورشهایی در مناطق مختلف از جمله در منطقه هرزگوین شعلهور گردید که خواست اولیهٔ آنها اصلاحات بود لیکن بعداً مشخص شد اصلاحات فقط یک بهانه بودهاست.
روسیه به عثمانی حمله کرد و در نهایت در شهر سان استفانوس در کنار دریای مرمره با امضاء قرار دادی جنگ به آتشبس مبدل گشت که از مفاد صلحنامه مشخص است نتیجه به نفع روسیه تمام شدهاست.
از سال ۱۲۹۹ قمری فرانسه، تونس را اشغال و انگلیس در سال ۱۳۰۰ قبرس را اشغال کرد. دایره امپراتوری عثمانی هر لحظه محدودتر گردید. عبدالحمید به این نتیجه رسید که دولت وی توان مقاومت با غرب را ندارد مگر با یک تاکتیک و برنامهٔ جدید؛ لذا با استفاده از مقام خلافت خود طرح جامعه اسلامی را مطرح کرد و مسلمانانی که معتقد بودند ضعف دولت عثمانی در نتیجه دوری از اسلام و شریعت اسلام است از طرح جامعه اسلامی استقبال کردند و بزرگانی چون سید جمال الدین اسدابادی و مصطفی کامل از مصر و ابوالهدی از سوریه و عبدالرشید از سیبری و حرکت سنوسیه در لیبی از تشکیل جامعه اسلامی پشتیبانی کردند.