06-09-2020، 15:13
سه تا برادر می خواستن مرغداری بزنن
یکی شون لجباز بوده
بهش می گن:تو شریک نیستی!
میگه:به ارواح عمه اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش.
زن و شوهر دعواشون میشه زن زنگ می زنه به مادرش میگه
مامان من میخوام چند روز بیا م خونه تون وشوهرم را تنبیه کنم.
مادر میگه نه دخترم این شوهرت نیاز به یک تنبیه بزرگتر داره!!
من میام خونه تون !!!!
میدونی دردناک ترین مرگ رو توی تاریخ کی داشت؟
پسر نوح
فکر کن داری غرق میشی یه گورخر باهات بای بای کنه اونم
از توی کشتی بابات
توﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ دختره ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ببخشید ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟!
یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم با یه صدای خسته گُفتم :ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ…
ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ…
نابود شدم… میفهمی؟ نابود
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم :
به مامانم میگم بزرگیترین آرزوت برای من چیه؟
میگه اون گوشیت بسوزه !
قبلنا میگفتن عروسیت
مادربزرگم رو بردم دکتر
به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه
تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!
من فقط سقف رو نگاه میکردم
انقدر فامیلامون رو ندیدیم
که چند وقت پیش یه یارو اومد به اسم عموم خونمون شام خورد !
بعدا فهمیدیم گدا بوده
ﻣﺎ ﯾﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺗﻮ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ و ﺑﺮﮔﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺍﺩﺭﺍﺭشو
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺟﻠﻮﻡ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ ؟؟ !!!
ﯾﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﮐﻼﺱ ﺍﻧﮕﻞ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻭﺿﻌﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩ
یکی شون لجباز بوده
بهش می گن:تو شریک نیستی!
میگه:به ارواح عمه اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش.
زن و شوهر دعواشون میشه زن زنگ می زنه به مادرش میگه
مامان من میخوام چند روز بیا م خونه تون وشوهرم را تنبیه کنم.
مادر میگه نه دخترم این شوهرت نیاز به یک تنبیه بزرگتر داره!!
من میام خونه تون !!!!
میدونی دردناک ترین مرگ رو توی تاریخ کی داشت؟
پسر نوح
فکر کن داری غرق میشی یه گورخر باهات بای بای کنه اونم
از توی کشتی بابات
توﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ دختره ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ببخشید ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟!
یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم با یه صدای خسته گُفتم :ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ…
ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ…
نابود شدم… میفهمی؟ نابود
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم :
به مامانم میگم بزرگیترین آرزوت برای من چیه؟
میگه اون گوشیت بسوزه !
قبلنا میگفتن عروسیت
مادربزرگم رو بردم دکتر
به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه
تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!
من فقط سقف رو نگاه میکردم
انقدر فامیلامون رو ندیدیم
که چند وقت پیش یه یارو اومد به اسم عموم خونمون شام خورد !
بعدا فهمیدیم گدا بوده
ﻣﺎ ﯾﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺗﻮ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ و ﺑﺮﮔﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺍﺩﺭﺍﺭشو
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺟﻠﻮﻡ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ ؟؟ !!!
ﯾﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﮐﻼﺱ ﺍﻧﮕﻞ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻭﺿﻌﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩ