گفتگوی آزاد || نسخه ۳۷2

[ابراهیم هادی]

ن خوب بود توهماتشو دوست داشتم._.

میزد میومد اینجا باباا :v

همچين سنگينم بودا-_- يادم باشه وقتی اومد ازش بپرسم ساقيش کی بود._.
استغفرالله-_-

آقا استغفار کن نگو 

---

تو خودت وقت خوابت گذشته :v
از شرِ علیِ رانده شده D;

اجبار امتحانه 
خدا کنه رانده شده نباشم شر هم نباشم 

حقتههههه ( آخیش راحت شدم D: ) ، عقده ی امتحانای خرداد مونده تو دلم بدجور :|
اگر خدا بخواهد D:

حقمه؟! مگر چه کردم؟ 
آخ آخ تلنگر زدیا

بسی سخت/=

چی سخت ؟ تلنگر؟ 

---

اجبار امتحانه 
خدا کنه رانده شده نباشم شر هم نباشم 

حقتههههه ( آخیش راحت شدم D: ) ، عقده ی امتحانای خرداد مونده تو دلم بدجور :|
اگر خدا بخواهد D:

حقمه؟! مگر چه کردم؟ 
آخ آخ تلنگر زدیا

یه گوشه ی دنیا یکاری کردی دگ بالاخره :V
کار همیشمه :>
" به خود بیا و راهی خود شو ، دستِ خدا زیرِ سرت باشد (((: "
[ علیرضا آذر :| ]

یه گوشه از دعای کمیل یادم اومد 
باس می گفت دست خدا روی سرت